دانشجو که بودم، از همان ترمهای پایین، منتظر بودم پیشنیازها را پاس کنم تا بتوانم درس خوردگی را بردارم شاید به دو دلیل:
اول اینکه عنوانِ خاص و مرموزی داشت و دوم اینکه سال بالاییها میگفتند، با کاربردهای مهندسی مواد، تازه در این درس آشنا میشویم.
عکسی که آن بالا میبینید، تصویر روی جلد کتابم هست، کتابی که هنوز هم آن را دارم. مرکز نشر دانشگاه، این کتاب و بقیهی کتابهای درسی را از روی کتابهای اورژینال، افست کرده بود که بهخاطر کاستن از هزینهها، معمولاً جلدهای نازکی داشتند و ما مجبور بودیم با چسب پهن، استحکام جلد کتاب را قدری افزایش دهیم. این خطوط عمودی که میبینید، آثار قرار گرفتن چسبها در کنار هم است. البته خالی از لطف نیست که بگویم برعکس این را هم داشتیم مثلاً کتاب متالورژی مکانیکی دیتر که جلدش ضخیم و اصطلاحاً هارد کاور بود اما ورقهایش به معنای واقعی کلمه کاهی بودند و باید با کلی احتیاط کتاب را ورق میزدیم.
درس خوردگی را گرفتم و با نمرهی نسبتاً خوبی پاس کردم ولی ارتباطم با کتاب خوردگی قطع نشد چون از وقتی کارم را به عنوان یک مهندس مواد آغاز کردم، همواره جزو کتابهایی بود که به آن مراجعه میکردم، نه به خاطر بحثهای مرتبط با خوردگی بلکه صرفاً به خاطر فصل ۵ کتاب که توضیحات خلاصه و کارراهاندازی در مورد انواع مواد و بویژه فلزات پرکاربرد داشت.
اما نویسندهی این کتاب ارزشمند …
نه تنها من، بلکه فکر میکنم تمام موادیها و سایر تخصصهای مرتبط، خوردگی را با فونتانا شناختهاند.
او که به Mr. Corrosion هم معروف است از پیشگامان بررسیها و پژوهشهای علمی در مورد پدیدهی خوردگی و معرفی کاربردهای مهندسی آن است.
اگر علاقهمند بودید، زندگینامهی فونتانا را ببینید.
اخیراً یک نقلقول از او خواندم که آن را در زیر آوردهام.
“Solving a corrosion problem involved 25% knowledge, 50% experience and 25% luck.”
Ref. Materials Performance (MP), Oct. 2017, Vol.56, No.10, Page 28
قبلاً در مورد عدم قطعیتهای متالورژی و مواد در اینجا نوشتهام که اگر آن را خواندهاید باید پارامتر شانس و اقبال را هم به آن اضافه کنید.
پاورقی ۱ – عکسی که در زیر میبینید، فاکتور خرید کتاب فونتاناست که آن را سالها در لابهلای ورقهای کتاب نگه داشتهام. فکر میکنم سند مهمی است در اثبات میزان ارادت من به این کتاب و نویسندهاش.
پاورقی۲ – حتماً یک تناقض است اینکه با اینهمه شور و اشتیاق، اما گرایش خوردگی را برای مقطع فوقلیسانس انتخاب نکردم و هرگز مستقیماً در زمینهی خوردگی و حفاظت کار نکردهام. دلیلش را نمیدانم. باید در موردش فکر کنم.
عالیست. یادش بخیر. و یاد دکتر پاکشیر عزیز
سپاسگزارم. چو گلدان خالی لب پنجره / پر از خاطرات ترک خورده ایم.
سلام بر کامران عزیز
مثل همیشه پر انرژی
نقل قول از فونتانا خیلی جالب بود و این واقعیت خوردگی است. سطح کار شیطانه و خوردگی از هیچ قانونی تبعیت نمیکنه.
خوش باشی رفیق قدیمی
درود امید جان، خوشحال شدم نظرت را اینجا دیدم. همینطور هست که میگویی. وقتی خود فونتانا در صفحهی 3 کتابش و ذیل عنوان Corrosion Engineering تعریف زیر رو بیان میکنه، تکلیف معلومه.
corrosion engineering is the application of science and art to prevent or control corrosion damage economically and safely.
پاینده باشی دوست عزیز.
بسیار شیوا و خاطره انگیز از کتاب فونتانا و البته جناب دکتر پاکشیر
سپاس. به قول شاعر: گذشت آن زمانی که آنسان گذشت.
هنوز فاکتورش را داری کامران جان.????
کم کم بقیهی عتیقههایم را هم رو میکنم.