یکم سالها پیش همکاری داشتم که به تندخویی شهره بود. عادتش این بود که بدون در زدن، در اتاق را باز میکرد و بدون سلام کردن به سمت شما میآمد و چند مدرک را روی میز پرت میکرد و بعد بدون این که کلامی بگوید، برمیگشت، به سمت در اتاق می رفت و قبل از این که خارج شود نامش را میگفت و در را محکم پشت سرش میبست!
البته این همکار، این رفتار را از طریق ایمیل انجام میداد که توصیفش در فضای واقعی میشود همان چیزهایی که در بالا نوشتم یعنی در ایمیلی که میفرستاد نه خبری از Dear و Hello و Please بود و نه حتی نام مخاطب. فقط یک لینک از مدرکی که باید بررسی شود وجود داشت و در انتهای ایمیل، نام خودش را بدون Best regards یا حتی Regards نوشته بود.
دوم به عنوان کارشناس یک شرکت مهندسی مشاور، نامهای خطاب به پیمانکار نوشته بودم و در آن نامه از پیمانکار خواسته بودم بخشهایی از مدرک دستورالعمل جوشکاری را اصلاح کند. چون نامه باید توسط مدیرم امضا میشد، منشی بخش، پیشنویس نامه را در کارتابل آقای مدیر گذاشت. چند ساعتی گذشت. مشغول انجام کارهایم بودم که مدیر صدایم کرد. پیشش رفتم. در حالیکه پیشنویس نامه را به دستم میداد گفت: ” خوبه. مشکلی نداره. فقط هر جا لطفاً نوشته بودی رو خط زدم. آقای خداپرستی! همیشه یادت باشه باید با پیمانکار با جملات امری صحبت کنی تا حساب کار دستش بیاد. ما که نباید از پیمانکار، خواهش و تمنا کنیم.”
سوم نامهای که در زیر میبینید، پاسخ یا اصطلاحاً ریپلای شیت یک پیمانکار به نظرات یا اصطلاحاً کامنتهای یک مشاور است. این نامه مرتبط با فعالیتهای من یا شرکتهایی که در آنها کار کردهام نیست اما آنقدر متن منحصر به فردی داشته است، که سالها آن را لای یکی از پوشههایم نگه داشتهام. با اجازهی شما نام شرکتها را پوشاندهام.
چهارم نه تنها شدنی است بلکه به نظرم بایسته است که فارغ از جایگاه شغلیمان، ادب، تربیت، نزاکت و متانت در رفتار و گفتار و نوشتارمان، حضور و نمود و برجستگی داشته باشد. توصیه به نیکو خصالی و اخلاقی رفتار کردن را بارها و بارها شنیده و خواندهایم:
ادب مرد به ز دولت اوست.
ادب آداب دارد.
با ادب باش تا بزرگ شوی.
درشتي ز كس نشنود نرم گوي / سخن تا تواني به آزرم گوي
ممکن است بگویید درست است که لحن تند و بیادبی هیچوقت امر پسندیده ای نیست، اما به قول انگلیسی زبانها: “اگه میخوای املت بپزی، باید چند تا تخم مرغ هم بشکنی.” حق با شماست و من هم دیدهام که در خیلی از پروژهها، تنش و چالش گاهی به جاهایی میرسد که انگار خارج از کنترل است و همینطور میدانم که در جلسات فنی، نقل و نبات پخش نمیکنند اما حرفم این است که ….
اجازه بدهید اول یک نامهی دیگر را ببینیم تا بعدش نظرم را بگویم.
پنجم نامهای که در زیر میبینید را مدیرعامل همان مشاوری که توسط پیمانکار نواخته شده بود (و نامهاش را در بالا دیدید) خطاب به مدیرعامل شرکت پیمانکاری، نگاشته است.
ششم من در طول فعالیت حرفهایم همیشه به این اصل اعتقاد داشتهام که ” صدایت را بالا نبر، استدلالت را قویتر کن” و به یاد ندارم که درخواستی منطقی را با سند و مدرک و به طور مستدل بیان کرده باشم و در پاسخ، حرف نامربوطی شنیده باشم.
شاید پیش خودتان بگویید این بندهی خدا ( یعنی من!) از چند حال خارج نیست: یا از مرحله پرت است و نمیداند ما با چه آدمهایی سروکار داریم یا خیلی خوششانس بوده و آدم ناتو به پستش نخورده یا خیلی بچه مثبت است و بلد نیست جواب طرف مقابل را بدهد یا نشنیده است که میگویند: ” بي ادبي با بي ادبان، عين ادب است.”
اگر اینها را پیش خودتان نمیگفتید و به خودم میگفتید، من در پاسخ، نقل قول زیر را به شما میگفتم:
“هنوز هم که هنوز است؛
اظهار ادب
در برابر یک فرد بیادب
مطمئنترین راه تحقیر است…”
شاید این جمله را یک نویسندهی آلمانی گفته باشد شاید هم نگفته باشد. نام گویندهاش مهم نیست. به نظرم آنچه میتواند اهمیت داشته باشد این است که اگر این راهکار را تا الآن امتحان نکردهاید، لطفاً امتحانش کنید.