کامران خداپرستی

راه توسعه‌ی علمی از زونکن می‌گذرد!

یکم      در دفتر گروه علمی بخش مواد، یک قفسه‌ی مشبک سه طبقه بود که چند کتاب و دیکشنری و مجله در آن یافت می‌شد. یک روز که تنها بودم و حوصله‌ام سر رفته بود، یکی از مجله‌ها به نام رهیافت را برداشتم و ورق زدم. عنوان یکی از مقالات به نظرم جالب آمد:

“توسعه: گره‌ها و رگه‌های فرهنگی”

نویسنده‌اش دکتر رضا منصوری بود که اولین بار بود نامش را می‌دیدم.

خواندمش. نویسنده، به مصداقهایی از رفتار مردم ما و ارتباط آنها با توسعه‌ی کشور پرداخته بود با سرفصلها‌یی مانند: جامعه‌ی کشاورزی، ثروت ثابت و تقسیم‌پذیر، دید ایستا و دید پویا، ریاست به جای مدیریت، فرهنگ شفاهی و فرهنگ نوشتاری، عقده‌ی پیشرفت، دانش‌اندوزی به جای علم، فاضل‌مآبی، استاد خوب یعنی همه‌چیز‌دان و از همه جالبتر پدیده‌ی پیکان و پدیده‌ی زونکن.

آنقدر خوشم آمده بود که تمامش را کپی گرفتم. طی این سالها، مقاله را نگه داشته بودم و امروز که می‌خواستم به شما معرفیش کنم، خوشبختانه فایل پی‌دی‌اف آن را در اینترنت پیدا کردم و از اسکن کردن، معاف شدم.  

بخشی از آن مقاله که عنوان این نوشتار هم بی‌ارتباط با آن نیست را با کمی تغییر، در زیر آورده‌ام:

 

پدیده‌ی زونکن

کلاسور از ملزومات اداري است که براي نظم بخشیدن به مدارك و اسناد، از آن استفاده می‌شود. این اصطلاح سالها پیش وارد نظام اداري ما شده است. قفل این کلاسورها عمدتاً از دو کارخانۀ خارجی وارد ایران می‌شد که یکی از آنها کارخانۀ Sonneken (زونکن) در شرق آلمان بود. در عطف کلاسورها کاغذي چسبانده می‌شد براي توضیحات مربوط به پرونده‌هاي داخل کلاسور که در بالاي آن آرم کارخانه قفل ساز چاپ شده بود. از میان این دو نوع قفل، قفل کارخانه زونکن مرغوبتر بود. اغلب مشتریان، کلاسور زونکن را می‌خواستند. اکنون زونکن که اسم کارخانه است عموماً به کلاسور اطلاق می‌شود.

 چون طراحی کلاسور براي اسناد فرنگی است، یعنی براي اسناد لاتین که از چپ به راست خوانده می‌شود و از راست به چپ ورق زده می‌شود، کارمند ایرانی که کلاسور فرنگی را از راست به چپ باز می‌کند نمی‌داند اسناد را چگونه داخل آن بگذارد و چگونه ورق بزند. این مشکل یک راه‌حل آسان دارد به این ترتیب که…

 

به قول فیلم‌بازها، داستان را اسپویل نمی‌کنم تا خودتان در اینجا آن را بخوانید.

 

دوم      چند سال پیش، کتابی از دکتر منصوری دیدم و خریدمش. ایشان در این کتاب که تصویر روی جلد و فهرست مطالبش را برایتان گذاشته‌ام، مجموعه‌ای از مقاله‌ها، سخترانی‌ها و مصاحبه‌هایشان را آورده‌اند.

برخی از نوشته‌های این کتاب را با جستجو در این لینک می‌توانید بیابید.

 

سوم     دکتر منصوری ۴ سال به عنوان معاون پژوهشی وزیر علوم وقت (دکتر مصطفی معین)، فعالیت کرد. من چند سال پیش نوشته‌ای بی نام و نشان در اینترنت پیدا کردم که به قلم او و مربوط به خاطرات همین دوران است. نمونه‌ای از این خاطرات، اینگونه است:

” … مثلاً بخش خدمات و نگهبانها می‌گفتند پس از بیست سال این اولین بار است كه معاونت به ما سر می‌زند. بیچاره‌ها در وضع فلاكت‌باری به سر می‌بردند. اتاق آن‌ها بیغوله‌ای بیش نبود: كوچك، كثیف، آلوده و به منظور استراحت یا سكونت غیرانسانی. بعضی از آنها به همین دلیل بیمار‌یهای پوستی گرفته بودند. اینها كسانی بودند كه مراجعان ما در معاونت در هنگام ورود با آنها اولین برخورد را داشتند. چگونه می‌توان معاون پژوهشی بود، متولی پژوهش در كشور بود، اما در ساختمانی اقامت كرد كه نگهبانان آن از كوچكترین امكان بهداشتی برخوردار نبودند. همینطور سرویسهای بهداشتی در تمام طبقه‌ها، از جمله طبقه ششم كه خود معاونت مستقر بود، زشت، كثیف، و باعث آبروریزی بودند. این همه چیز نبود. در پشت‌بام پدافند هوایی مستقر بود با چند سرباز كه ۲۴ ساعته كشیك می‌دادند. در زمستان و تابستان در معرض سرما و گرما بودند بدون كوچكترین امكانات. من وارث خرابه‌ای بودم كه به جای تعمیر، بهتر بود از اول می‌كوبیدم و دوباره درستش می‌ كردم اما واقعیت، همین پیراهن هزار وصله ای بود كه‌ باید می‌پذیرفتمش.”

اگر مسئولیتی اجرایی دارید یا محقق و پژوهشگر هستید یا به تفاوتهای رهبری و مدیریت علاقه‌مندید و یا به این فکر کرده‌اید که چرا سازمانهای ما طور دیگری نیستند، فکر می‌کنم خواندنش برایتان جالب و سودمند باشد. از اینجا می‌توانید بخوانید.

چهارم   رضا منصوری نظراتی جنجالی در مورد دکتر محمود حسابی دارد و معتقد است که ایشان نه تنها یک فیزیکدان برجسته نبوده ‌است، بلکه تنها نظریه‌ی او آن چنان نادرست است که حتی یک دانشجوی کارشناسی فیزیک آن را رد می‌کند و بیشتر داستان‌ها راجع به او مانند ملاقات با اینشتین، ساخته‌ و پرداخته‌ی فرزند اوست. او ادعا می‌کند دکتر حسابی واقعی، آن چیزی نیست که امروز بدان مشهور شده است. این ادعا را در این لینک و پاسخ فرزند دکتر حسابی را در این لینک بخوانید.

حرف آخر         از این فیزیکدان و استاد دانشگاه شریف، چند سخنرانی در وب وجود دارد که در صورت تمایل می‌توانید آنها را ببینید و بشنوید. زندگی‌نامه‌ی او را هم در اینجا و اینجا می‌توانید ببینید.  

نوشته‌ها و مقالات و مصاحبه‌هایش در وبگاه رضا منصوری که آن را به‌روز نگه می‌دارد، در دسترسند.

خروج از نسخه موبایل