درس متالورژی فیزیکی که یکی از دروس مهم رشتهی مهندسی مواد است به خواص فیزیکی فلزات و آلیاژها میپردازد و در این میان توجه ویژهای به رابطهی بین ساختار و ویژگیهای فلزات دارد.
در زمانی که من دانشجو بودم، کتابی که برای این درس معرفی میشد، Avner بود که نخستین بار در ۱۹۶۴ چاپ شد و ویرایش دومش در ۱۹۷۴ منتشر گردید و پس از آن هم دیگر ویرایش نشد.
کتاب Avner در بسیاری از دانشگاههای دنیا بعنوان ریفرنس متالورژی فیزیکی معرفی میشد تا اینکه کتاب دیگری که همزمان با کتاب Avner یعنی در سال ۱۹۶۴ منتشر شده بود و ویرایش دومش هم در ۱۹۷۳ به چاپ رسیده بود، کمکم مورد توجه قرار گرفت. نام این کتاب اصول متالورژی فیزیکی و نویسندهاش Robert E. Reed-Hill بود. متاسفانه هر چه اینترنت را زیر و رو کردم نتوانستم عکسی از جناب ریدهیل پیدا کنم و جالب اینکه در مورد زندگینامهی او هم چیز خاصی نیافتم به جز مطلب بسیار کوتاهی در وبسایت دانشگاه فلوریدا.
در ویرایش سوم این کتاب در سال ۱۹۹۴، نام رضا عباسچیان هم روی جلد کتاب قرار گرفت.
هم اکنون این کتاب که در کشورمان به نام ریدهیل – عباسچیان معروف شده است، بعنوان تکست درس متالورژی فیزیکی در بسیاری از نقاط دنیا، معرفی و تدریس میشود.
من نام عباسچیان را وقتی در ترمهای پایین درس میخواندم یکبار شنیده بودم (یادم نیست از چه کسی) به اینصورت که آدم معروفی هست که قبلاً همینجا در شیراز درس میداده و الآن امریکاست به اسم دکتر عباسچیان.
در ادامه میخواهم ایشان را که چهرهای جهانی و یکی از سرشناسترین هموطنانمان در حوزهی مواد و متالورژی هستند، معرفی کنم.
پروفسور رضا عباسچیان با نام کامل غلامرضا جزء عباسچیان، در دوم بهمن ۱۳۲۲ در زنجان چشم به جهان گشود. پدرش ابراهیم و مادرش مطهره نام داشتند. او یرای تحصیلات دانشگاهی وارد رشتهی معدن دانشگاه تهران شد و در سال ۱۳۴۴ دانشآموخته گردید. سپس برای ادامهی تحصیل عازم آمریکا شد و پس از اخذ مدرک فوقلیسانس متالورژی از دانشگاه میشیگان و دکتری مواد و متالورژی از دانشگاه برکلی، در سال ۱۹۷۱ به ایران بازگشت و در بخش مواد دانشگاه شیراز (پهلوی سابق) به تدریس مشغول شد. وی در سال ۱۳۵۸ (۱۹۸۰) به آمریکا مهاجرت کرد و از آن زمان تاکنون ساکن آنجاست.
در پروندهی علمی این دانشمند ایرانی بیش از ۲۳۰ مقالهی علمی منتشر شده، چهار ثبت اختراع، هشت تقاضای ثبت اختراع و تالیف چند کتاب به چشم میخورد. از سوابق اجرایی او میتوان به مدیریت چندین دانشکده و مرکز تحقیقاتی و نیز ریاست ASM اشاره کرد. وی جوایز زیادی نیز دریافت کرده و بویژه در مبحث آموزش مهندسی مواد شخصی شناخته شده و صاحبنظر است.
پسرش سیروس، متخصص ارتوپدی است و دخترش لارا، راه پدر را دنبال کرده و علاوه بر اینکه هماکنون در بخش مهندسی مواد دانشگاه MIT حضور دارد، به عنوان نویسنده در ویرایش چهارم کتاب ریدهیل – عباسچیان که در سال ۲۰۰۸ منتشر شده است، همکاری داشته است.
درود و سپاس کامران عزیز
تندرست و دلخوش باشی.
با درود
تاریخچه بسیار جالبی بود سپاس از شما
پاینده باشید.
جناب مهندس خداپرستی عزیز،
سپاس از کلام شیوا و قلم رسای شما
ارادت مندم
درود و سپاس فراوان.
باسلام و وقت بخیر، و با سپاس فراوان از ارائه شرح حال دانشمند ایرانی، جناب آقای دکتر عباسچیان؛
خاطر نشان می سازد که در دهه چهل دانشگاه تهران دانشکده ای به نام دانشکده معدن و متالورژی نداشته است. آقای دکتر عباسچیان در گروه معدن دانشکده فنی دانشگاه تهران تحصیل کرده اند. گروه متالورژی سال ها بعد از فارغ التحصیل شدن مشارالیه در دانشکده فنی ایجاد گردیدهاست.
با سپاس مجدد
درود.
با توجه به اینکه معرفی کامل ایشان را نتوانستم در مقاله یا سایتی پیدا کنم، به ناچار بخشی از زندگینامهی ایشان را از از چند منبع خارجی برداشتم که یکی از آنها که به سوابق تحصیلی ایشان پرداخته بود، عنوان دانشکدهی معدن و متاورژی ذکر کرده بود. پس از دیدن کامنت شما به سایت دانشکده فنی مراجعه کردم و توضیح زیر را دیدم:
“در بدو تاسیس دانشکده فنی در سال 1313، رشته مهندسی معدن یکی از چهار رشته مهندسی بود که در سال 1346 به رشته مهندسی معدن و ذوب فلزات تغییر نام داد و در سال 1349، گروه های مهندسی متالورژی و معدن از یکدیگر تفکیک شدند. در سال 1358، با کاهش طول دوره تحصیلی از پنج سال به چهار سال، مقطع تحصیلی از کارشناسی ارشد پیوسته به کارشناسی تغییر یافت و پس از آن، پذیرش دانشجو در مقطع کارشناسی ارشد ناپیوسته آغاز شد. از سال 1377 نیز پذیرش دانشجو در دوره دکتری مواد شروع شد.”
فرمایشتان درست است و بابت دقت نظرتان و درج این کامنت بسیار سپاسگزارم. متن را اصلاح کردم.
ما در دانشگاه نفت، رشته بازرسی فنی، کتاب سبز آشنایی با متالورژی فیزیکی Sidney H Avener را آموختیم که واقعا کتاب سنگینی بود. به نظرم استادمون از دانشگاه علم و صنعت (استاد پروازی) بود (اگه اشتباه نکنم دکتر عرب). مباحثی مثل نابجایی ها و درک ساختار مواد. برای من مباحث کتاب جذاب نبود. بخصوص من که دوست داشتم در رشته بازرسی از مباحث نظری دوری کنم.
سپاس جناب رضازاده که نظرتان را نوشتهاید. پیروز باشید.
کامران جان دمت گرم که این چنین دقیق به بزرگان این مرز و بوم می پردازی و احساس افتخار در قلب هر ایرانی رو زنده می کنی.
پاینده باشی دوست من
درود فراوان شاهپور عزیز.
اگر بتوانم گام کوچکی در معرفی نام نیک این بزرگان برداشته باشم، بسیار خرسند خواهم شد. بر این باورم که همه باید از کسانی شویم که جهان را آباد و جهانیان را شاد میسازند.
سپاس فراوان.
پایدار باشی و برقرار.