در عصر یخبندان! که اینترنت به سادگی در اختیار همه قرار نداشت و من به تازگی کارم را در آزمایشگاه شروع کرده بودم، مجبور بودم برای دانستن روش انجام آزمونها که بعضیهایشان جدید بودند، به مرکز اطلاعرسانی پژوهشگاه بروم و استاندارد مربوطه را پیدا کنم و کپی بگیرم.
در آنجا، چند تا زونکن سیاه رنگ بود که تمام استانداردهای ASTM بصورت کاغذی در دلشان قرار گرفته بودند. باید اول سراغ زونکن نمایه (ایندکس یا همان فهرست استانداردها) میرفتم و بعد از پیدا کردن شمارهی استاندارد، آدرس آن را پیدا میکردم یعنی میدیدم که خود استاندارد در کدام جلد از این زونکنها قرار گرفته است.
یکروز، پس از طی کردن مراحل بالا و پیدا کردن استانداردی که میخواستم، همینجوری یکهویی یک تصمیم عجیب گرفتم. رفتم سراغ زونکن شمارهی ۱ (همان فهرست استانداردها) و اولین صفحهاش را باز کردم و شروع کردم به خواندن.
شاید فکر کنید دارم غلو میکنم اما بدون اغراق، همان صفحهی اول برایم مثل نقشهی گنج بود. در این نقشه نوشته شده بود که هر کدام از حروفی که در شمارهی استاندارد ASTM میآیند، معنایی دارند. این برای من تازگی داشت چون این مورد را نه در جایی خوانده بودم و نه کسی به من گفته بود. در یک کلام آهانبرانگیز بود!
بدون معطلی از آن صفحه کپی گرفتم و با یک خودکار عنوانش را نوشتم. آدم که نقشهی گنج را دور نمیاندازد و به همین خاطر هم تا الآن نگهش داشتهام و تصویرش را در زیر میبینید.
بعد از آن بود که دریافتم هر کدام از این حروف، حرفی برای گفتن دارند و فهمیدم حساب و کتاب این استاندارد از همان شمارهاش شروع میشود.
علاوه بر حروف این جدول، همانطور که در عکس اول هم میبینید، حروف P و ES هم وجود دارند. البته از سال ۱۹۹۴ بود که به این دو تا، PS که مخفف provisional standard است هم افزوده شد.
در ادامه میخواهم به مشکلی که خیلی از مهندسان با آن برخورد داشتهاند بپردازم اما پیش از آن لازم است قدری بیشتر، استاندارد اضطراری یا همان ES را خدمتتان معرفی کنم.
ولی … اما … معرفی این استاندارد که به این راحتیها نیست!
عجله کنید… باید خیلی سریع پوتینمان را بپوشیم و بعد از بستن بند کلاهخود، بپریم وسط جنگ جهانی دوم جایی که زیردریاییهای آلمانی که به U-boat معروف بودند، حاکم بی چون و چرای اقیانوس اطلس شده بودند و هر کشتی بیگانهای را غرق میکردند.
این زیردریاییهای ۴۰ متری باعث شدند قلع (Sn) در آمریکا نایاب شود! دلیلش این بود که آمریکا برای رفع نیازش به فلز قلع، به واردات متکی بود اما زیردریاییهای آلمانی هر کشتی تجاری به مقصد آمریکا را هدف قرار میدادند و به اعماق آبهای اقیانوس میفرستادند.
با کمبود قلع، مشکلات زیادی پیش آمد که باید برای رفع آنها چارهای اندیشیده میشد. به منظور پشت سر گذاشتن این بحران ملی، ASTM برخی از استانداردهایش را تغییر داد و مقدار قلع برخی از آلیاژها را کاهش داد یا مثلاً استاندارد سیمهای مسی که قلع اندود میشد با توجه به شرایط جدید به emergency specification تغییر یافت و بجای قلع از سرب برای پوشش سیمها استفاده شد.
این مقدمهی نسبتاً طولانی را برای این گفتم که همه میدانیم بحثهای ژئوپولیتیک و شرایط اضطراری در بسیاری از شئون زندگی تاثیرگذارند از جمله در مباحث مهندسی ولی صحبت اینجاست که باید برخوردی منطقی با آن داشت و برای حل مشکل، باید شیوهنامهای اجرایی تدوین کرد که همهی جوانب را در نظر بگیرد و بهدور از اعمال سلیقههای شخصی باشد.
پینوشت ۱ یک شیمیدان به نام چارلز بنجامین دادلی که در شرکت راهآهن پنسیلوانیا استخدام شده بود شروع به بررسی ترکیب شیمیایی و ساختار متالورژیکی ریلها کرد و در گزارشی که در سال ۱۸۷۸ منتشر کرد اینطور نتیجهگیری کرد که استفاده از فولاد نرم (mild steel) برای ساخت ریل، دوام بیشتری به آن میدهد و این در حالی بود که از hard steel برای ساخت ریل استفاده میشد. انتشار این گزارش، طوفانی در بین فولادسازها بپا کرد و بگو مگوها و بحثهای زیادی را باعث شد ولی در نهایت به تاسیس ASTM انجامید که اگر دوست دارید ببینید آقای دادلی چطور با فولادسازها مذاکره کرد و چگونه ASTM را بنیانگذاری نمود، لطفاً به فایل زیر نگاهی بیندازید.
یادبود ۱۰۰ سالگی ASTM (34 صفحه – ۳ مگابایت)
پینوشت ۲ مجسمهی اسکار هم از کمبود قلع بینصیب نماند چون از آلیاژی به نام پیوتر (pewter) ساخته میشد که پایه قلع بود. در بحبوحهی جنگ جهاني دوم جنس اسكار به پلاستر تغيير يافت و پس از پايان جنگ دوباره از همان متریال قبلي براي ساخت اسكار استفاده شد.
با درود استاد عزیز
مثل همیشه بسیار مفید و زیبا
پیروز باشید
سپاس از مهرتان.
با سلام و وقت بخیر
عالی و جذاب
ممنونم از زمانی که برای نوشتن این مطالب زیبا صرف می کنید
درود فراوان جناب چالاک عزیز.
از لطفتان سپاسگزارم. به زمان اشاره کردید. بسیار امیدوارم مصداق شعر “ای که پنجاه رفت و درخوابی … ” نباشم.
پاینده باشید.
سلام کامران عزیز خیلی مطلب جالبی بود.
درود و سپاس از مهرتان.
ضمن تشکر و قدردانی از مطالب بسیار جذاب شما،من رو یاد کپی گرفتن قاچاقی از استاندارد ASME IX در سال 1373 در پالایشگاه بندرعباس انداخت که فقط نسخه کاغذی در اختیار ژاپنی ها بود و اجازه خروج استاندارد از محل کار به بیرون رو نداشتیم و موقع رفتن به خوابگاه،نگهبانی داخل سرویس مینی بوس رو کنترل میکرد و با دوستان قرار میذاشتیم و هر نفر حدود 10 تا 20 صفحه از استاندارد رو به نحوی پنهان میکرد و پس از گرفتن کپی،روز بعد انها رو به محل کار بر میگردوندیم و به این طریق در اخر پروژه ، هر کدم از ما صاحب یک زونکن کامل از استاندارد شده بودیم.پاینده باشید.
سپاس از بیان این خاطره جالب. واقعاً استانداردها زمانی گنجینههای ما بودند.
عالی بود. اتفاقا این داستان در کشور الان به مراتب ملموس تره منتهی فرقش اسنه که اینجا اگر کمبود یا تحریمی پیش بیاد بدون تحقیقات از اولین چیزی که میتونن استفاده میکنن. که مثالش زیاده.