کامران خداپرستی

سفید است قند نیست، ریشه دارد درخت نیست.

منشی دکتر پرسید: «قبلاً هم اینجا آمده‌اید؟» گفتم: «بله. فکر کنم هفت هشت سال پیش دندانم را اینجا پر کرده‌ام.» با زیر و رو کردن چند تا زونکن، بالاخره برگه‌ی سوابق من را پیدا کرد. نگاهی به آن انداخت و با لبخند گفت: «شما ۱۴ سال پیش یعنی سال ۱۳۸۶ دندان شماره ۶ پایین را پر کرده‌اید با هشتاد هزار تومان!»

دیالوگ بالا مربوط به یک ماه و نیم پیش است و آنچه پای من را به دندانپزشکی باز کرد، شکسته شدن بخشی از همان دندانی بود که پر کرده بودم. یک موقع فکر نکنید با آن پسته شکسته‌ام یا کسی جواب دندان شکنی به من داده… نه… اینها نبوده… به هرحال وقتی موهایم دارد مثل دندانهایم سفید می‌شود، این اتفاقات هم طبیعیست و چاره‌ای نیست جز شکیبایی و دندان روی جگر گذاشتن.

چند روز اول را با بی خیالی طی کردم اما دیدم که به قول معروف گرهی که با دست باز می شود را با دندان باز نمی کنند و همین شد که مجبور شدم دهان و دندان را به دکتر بسپارم تا همین امروز که آخرین جلسه به پایان رسید.

در یکی از این جلسات که لب و گونه‌ام بیحس بود و دکتر هم داشت در حین ور رفتن با دندانم می‌گفت که تمام چیزهای طبیعی دنیا هماهنگ هستند و نه هم‌ شکل و فقط مصنوعات مسخره‌ی ساخته‌ی بشر مثل پره‌های شوفاژ شکلهای یکسانی دارند (اینها عین حرفهای آقای دکتر است و دندان شماره‌ی ۷ بالایم بشکند اگر دروغ بگویم) ناگهان یاد کتابی افتادم که سالها پیش با فرض اینکه احتمالاً کتاب دندان‌گیری هست، خریده بودم.

جلد کتاب به مرور زمان تغییر رنگ داده و کیفیت مناسبی ندارد و سعی کردم در اینترنت عکس با کیفیتی از آن پیدا کنم اما هیچ تصویری نیافتم و به ناچار عکس آن را در زیر می‌گذارم.

این کتاب با عنوان “مبانی علم مواد در دندانپزشکی” را محمدحسین فتحی (استاد بخش مواد دانشگاه صنعتی اصفهان) با همیاری همسرش وجیهه‌السادات مرتضوی که دندانپزشک است، در سال ۱۳۶۷ به چاپ رسانده اند. بر اساس آنچه در صفحه‌ی اول کتاب نوشته‌ام آن را در سال ۱۳۷۶ خریداری کرده‌ام.

یک موضوع دیگر هم یادم آمد. راستش هنگام عملیات مخوف روت‌کانال یا همان عصب‌کشی وقتی دکتر می‌گفت: «اصلاً نگران نباش و هر وقت درد داشتی فقط دستت را بالا بیار» همزمان با شنیدن صدای چرخش ابزار و دیدن نور خیره‌کننده‌ی لامپ بالای سرم، یاد فیلم دونده‌ی ماراتون محصول ۱۹۷۶ با بازی داستین هافمن جوان می‌افتادم و تکیه کلام معروف دندانپزشکی که هر چند ثانیه یکبار می‌گفت: امنه؟

پی‌نوشت ۱:     امیدوارم دست‌کم تا ۱۴ سال دیگر، گذارم به دندانپزشکی نیفتد. 

پی‌نوشت ۲:     با واژه‌ی دندان، ضرب المثلها و عبارتهای کنایی زیادی داریم که برخی از آنها را در متن آورد‌ه‌ام و برخی دیگر اینها هستند:

دندان طمع را باید کشید.

دندان تیز کردن

دندان‌گرد

دندان اسب پیش‌کشی را نمی‌شمارند.

هرآنکس که دندان دهد نان دهد.

پی‌نوشت ۳:     الآن که این مطلب را می‌نوشتم این پرسش برایم پیش آمد که آیا کتابهای مشابه دیگری هم به زبان فارسی داریم؟ در جستجوی اینترنتی به چند کتاب زیر رسیدم و اگر شما هم کتابهای دیگری را می‌شناسید که به کاربرد مواد در حرفه‌ها و رشته‌های مختلف پرداخته است، لطفاً معرفی کنید.   

   

خروج از نسخه موبایل