کامران خداپرستی

فراموش‌شدگان

شاید تصاویر زیر را دیده باشید و با داستان ترک خوردن و به دو نیم شدن کشتی‌های آمریکایی در بحبوحه‌ی جنگ جهانی دوم آشنا باشید. اگر هم از ماجرا بی‌خبرید، داستانش را بصورت خیلی خلاصه برایتان تعریف می‌کنم.

آغاز داستان از اینجاست که نخست‌وزیر انگلستان یعنی چرچیل، دولتمردان آمریکایی را قانع می‌کند که باید وارد جنگ شوند و در نهایت آمریکا با بر عهده گرفتن نقش پشتیبانی و لجستیک جبهه‌های نبرد، به متفقین می‌پیوندد.

برای تامین نیازها، آمریکایی‌ها یک پروژه‌ی اضطراری برای ساختن تعداد زیادی کشتی تعریف کردند که طی این پروژه در سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۶ میلادی، تعداد ۲۵۸۰ کشتی از نوع آزادی (Liberty ships)، ۴۱۴ کشتی پیروزی (Victory ships) و ۵۳۲ نفتکش (T2 oil tankers) ساخته شدند. تا قبل از این پروژه، کشتی‌ها و سازه‌های بزرگ دیگر با پرچ ساخته می‌شدند ولی برنامه‌ریزان و طراحان پروژه به این نتیجه رسیدند که استفاده از پرچ به‌هیچ وجه جوابگوی کار نیست و باید از جوشکاری برای ساخت کشتی‌ها استفاده کنند.

کار آغاز شد و به خوبی پیش رفت بطوری‌که در ماههای آخر، صفر تا صد ساخت یک کشتی در ۵ روز به انجام می‌رسید و کشتی به آب انداخته می‌شد.

اما به زودی خبرهای ناگوار از راه رسیدند. برخی از این کشتی‌ها ناپدید شدند و برخی دیگر با ترکهایی ۳ متری به اسکله بازگشتند. حتی در یک مورد جالب، یکی از این کشتیها درست یک روز پس از ساخت، درحالی‌که در کنار اسکله روی آب شناور بود و قرار بود از فردا برای نخستین بار وارد آبهای خروشان اقیانوس شود، به دو نیمه شکسته شد! (همان عکس بالا)

در اینجاست که به یک نام گم شده در تاریخ برمی‌خوریم که نقش بسیار مهمی در پاسخ دادن به چرایی رخ دادن این حوادث داشت ولی نام و نشانی از او در کتابهایی که به بحث مکانیک شکست پرداخته‌اند، به چشم نمی‌خورد.

صحبت از بانویی متالورژ است به نام کنستانس تیپر (Constance Tipper)

خانم تیپر که بعنوان محقق با چند مرکز پژوهشی در زمینه‌ی رشد بلور و تبلور مجدد فلزات همکاری کرده بود، در سال ۱۹۳۵ کتاب «تغییر شکل بلورها» را نوشت که در آن زمان به کتابی مرجع تبدیل شد.

اما برسیم به داستان کشتیهای دو نیم شده!

وقتی کمیته‌ای مسئول بررسی علت شکست کشتی‌ها شد، کنستانس تیپر به این تیم تحقیقاتی پیوست. او پس از مدتی به این نتیجه رسید که متهم اصلی جوشکاری نیست؛ بلکه ذات فولاد (State Of The Steel) باعث این حوادث شده است. وی نشان داد كه متریال مورد استفاده در كشتی‌های آمریكایی، در دمای بالاتر از نقطۀ انجماد شكننده بوده و بنابراین در شرایط كاملاً طبیعی در دریا، رفتارش بیشتر مانند چدن بوده تا فولاد نرم و انعطاف‌پذیر. (مفهوم DBTT یا همان تغییر رفتار نرم به ترد فولاد)

 

فکر می‌کنم اکنون با من هم‌نظر باشید که جامعه‌ی مهندسی و علمی دنیا در معرفی این بانوی برجسته، بسیار کوتاهی کرده است اما نکته اینجاست که لیست این زنان قدرندیده طولانی است و به یکی دو مورد ختم نمی‌شود. زنان دانشمندی که دست به اکتشافات مهمی زده‌اند اما نام و نشانی از آنها در کتابهای علمی و درسی نمی‌یابیم.

زنانی که یا نتیجه‌ی تلاش‌هایشان به سرقت رفته یا جوایز مهم علمی به همکارانشان اهدا شده‌ و از همه دردناکتر این‌که تاریخ، کارها و تلاش‌های آنها را به فراموشی سپرده است. 

پیشنهاد می‌کنم نوشتاری کوتاه با عنوان زنان فراموش شده‌ی تاریخ علم چه کسانی هستند؟ را بخوانید تا با آنان و دستاوردهایشان آشنا شوید.

 

پی‌نوشت ۱     مسلماً با کمی جستجو در اینترنت می‌توانید نام بانوانی ایرانی را بیابید که در حوزه‌ی تخصصشان برجسته بوده‌اند و هستند اما بسیاری از ما با نامشان و کارهای ارزنده‌ای که انجام داده‌اند، آشنایی نداریم. شاید معروفترین مثال نقض در این مورد، مریم میرزاخانی باشد.

پی‌نوشت ۲     من نخستین‌بار بطور خیلی اتفاقی با کنستانس تیپر از طریق خواندن این مقاله آشنا شدم که علاوه بر خواندن آن می‌توانید با خواندن ویکیپدیا، از زندگی این بانوی متالورژ اطلاعات بیشتری بدست آورید. تیپر در سال ۱۹۹۵ در سن ۱۰۱ سالگی درگذشت.

خروج از نسخه موبایل