کامران خداپرستی

معرفی کتاب “محکم بایست”

قصدم این است که هر هفته، یکی از کتابهایی که خوانده‌ام را در اینجا معرفی کنم. خیلی با جریان روز و کتابهایی که یکدفعه همه از آنها صحبت می‌کنند، میانه‌ای ندارم پس دور از انتظار نیست که کتاب معرفی شده، به قول سینمایی‌ها، خارج ازسینمای بدنه باشد اما این امید را دارم که چون خودم آن را با علاقه و لذت خوانده‌ام و خاطره‌ی شیرینی از آن دارم، خواندنش برای شما نیز دلنشین باشد و شاید کمک کند تا سررشته‌هایی برای مطالعه‌‌ی بیشتر پیدا کنید.

تلاش خواهم کرد زیاد با طول و تفصیل صحبت نکنم و خیلی خلاصه نظرم را در مورد کتاب بگویم. آوردن فهرست کتاب به این خاطر است که تصمیم بگیرید بالاخره می‌خواهید کتاب را بخوانید یا نه.

 درباره‌ی کتاب “محکم بایست”

هرسال تعداد زیادی کتاب در زمینه‌‌های موفقیت، توسعه‌ی فردی، خودشکوفایی و خودیاری منتشر و در سراسر جهان فروخته می‌شوند؛ اما نویسنده‌ی کتاب “محکم بایست” معتقد است که اگر این کتاب‌ها واقعا اثرگذار بودند، ما باید نتایج‌شان را در اطرافیانمان و جامعه می‌دیدیم.

ما فکر می‌کنیم که برای رسیدن به موفقیت و خوشبختی، باید دائما تلاش کنیم و دائما خودمان را رشد دهیم؛ اما کتاب “محکم بایست” می‌گوید که اگر به زندگی چنین نگاهی داشته باشیم و زیستن را مانند مسابقه‌‌ای بی‌انتها ببینیم، نه‌تنها مشکلاتمان حل نمی‌شوند، بلکه تنش‌هایمان هرروز بیشتر شده و کسالت و افسردگی به سراغمان خواهند آمد. در واقع، خواسته‌های زندگی پرشتاب بهایی دارد: استرس، خستگی و افسردگی همیشگی در بالاترین حد خود و تعاملات اجتماعی که روزبه‌روز خودخواهانه‌تر و فرصت‌طلبانه‌تر می‌شود.

سوند برینکمن، نویسنده‌ی دانمارکی این کتاب بر این باور است که مقصرِ اصلیِ چنین دیدگاهی، کتاب‌های خودیاری و توسعه‌ی فردی هستند. این کتاب‌ها طوری مطالبشان را ارائه کرده‌اند که انگار داشتن حالِ بد در برهه‌هایی از زندگی، یک اتفاق غیرطبیعی و نامطلوب هست؛ درصورتی که حالِ بد هم بخشی از زندگیست.

اما چگونه می‌توانیم در مقابل فشار شدید دنیای مدرن برای انجام کار بیشتر، بیشتر بودن، شادتر‌شدن و کارآمدتربودن مقاومت کنیم؟ این کتاب بیان می‌كند كه نباید از ردکردن مطالب تکراری خودیاری‌ها بترسیم و باید «محكم بایستیم». راز داشتن زندگی شادتر در یافتن خود درونی ما نیست بلکه در درک شرایط و موقعیت‌مان برای همزیستی مسالمت‌آمیز با دیگران نهفته است. با ترغیب و تشویق ما به محکم ایستادن و استواری در زندگی، این راهنمای پرتکاپوی ضد خودیاری، گزینه‌های قانع‌کننده‌ی دیگری به جای مدیریت زندگی، تفکر مثبت و نیاز همیشگی به “بله‌گفتن” ارائه می‌دهد.

کتاب به‌ جای اینکه شما را ترغیب کند «مثبت بیاندیشید»، «به احساسات‌تان گوش کنید»، «به ندای درون‌تان اعتماد کنید»، ضد این نکات را در هفت قدم توصیه می‌کند، از جمله “تمرکزکردن بر جنبه‌های منفی زندگی”، “سرکوب‌کردن احساسات” و “بازگشت به گذشته”.

فهرست مطالب کتاب

مقدمه: زندگی در خط سرعت
[۱]: درون‌نگری را کنار بگذارید
[۲]: در زندگی‌تان بر جنبه‌های منفی تمرکز کنید
[۳]: نه را ورد زبانتان کنید
[۴]: احساساتتان را سرکوب کنید
[۵]: مربی‌تان را برکنار کنید
[۶]: به‌جای کتاب خودیاری یا زندگی‌نامه، رمان بخوانید
[۷]: گذشته‌نگر باشید
پیوست: فلسفۀ رواقی

پی‌نوشت  سال ۸۳ به اصرار همسرم برای دریافت سیم‌کارت تلفن همراه، ثبت‌نام کردم. شرایط به این صورت بود که اگر اشتباه نکنم ۱۸۰ هزار تومان (که آن زمان پول زیادی بود) را به عنوان ودیعه به مخابرات می‌دادیم و بعد از چند ماه، سیم‌کارت را تحویل می‌دادند. آن‌روزها خبری از سیم‌کارت اعتباری نبود.

سیم‌کارت را تحویل گرفتم اما تا ۴ سال بعد، به دنبال خرید گوشی نرفتم. سال ۸۷ یک گوشی سونی اریکسون خریدم که آن را به مدت ۱۰ سال یعنی تا سال ۹۷ داشتم اما از دستم به زمین افتاد و آسیب دید و چون قطعاتش پیدا نمی‌شد، تعمیر‌شدنی نبود. از همان سال تا الان یک گوشی نوکیای مشکی دارم.

این را هم بگویم هر وقت در خیابان و کوچه و بازار موبایلم زنگ می‌خورد با کلی استرس و ترس و لرز صحبت می‌کنم چون چند نفری از دوستان و همکاران گفته‌اند یک نفر را اجیر می‌‌‌کنند تا گوشی را از دستم بقاپد تا شاید این‌دفعه گوشی هوشمند بخرم. مشکل اینجاست که یکی دو تا از این دوستان و همکاران محترم در صحبتهایشان خیلی جدی هستند!

خروج از نسخه موبایل