کامران خداپرستی

دستاک به دمابان خورد و واژگونش کرد روی رایانک! وای بر من!

اگر فقط چند دقیقه دندان روی جگر بگذارید، معنی عنوان این نوشته را در‌می‌یابید.

یکم  چند روزی هست که کتابهای درسی دخترم را داده‌اند. امروز فرصتی پیش آمد و نگاهی به کتاب علوم انداختم. در پیشگفتار کتاب، چنین آمده است:

“برای تقویت، حفظ و گسترش زبان فارسی به عنوان یک زبان کامل و پر اهمیت برای نسل‌های آینده، در این کتاب برای واژه‌های خارجی از معادل آنها که مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی است، استفاده شده است. برای آشنایی بیشتر دانش‌آموزان، اصل این واژه‌ها در پاورقی‌ها نیز آمده است.”

هنگام مطالعه‌ی کتاب به واژه‌هایی برخوردم که با اجازه‌ی شما معادل خارجی آن را که در پرانتز نوشته شده بود، حذف کرده‌ام و فقط واژه‌ی مصوب فرهنگستان را آورده‌ام.

کاملا درست فهمیدید… الان یک خودآزمایی داریم که در آن باید حدس بزنید این واژه‌های نا‌آشنا، معادل کدام واژه‌های آشنا هستند:

نکته ۱- لطفا حدسهای خود را روی یک برگه کاغذ بنویسید.

نکته ۲- اگر زیاد حوصله ندارید، اصلا خودتان را ناراحت نکنید. تا ۲ دقیقه‌ی دیگر، پاسخها را خواهید دید.

دوم  من ۲۵ سال پیش کنکور کارشناسی ارشد داده‌ام و قاعدتا نباید هیچیک از سوالها به یادم مانده باشد اما یکی از سوالها همچنان جلوی چشمم هست، با همه‌ی جزئیاتش! دلیلش هم این است که برای رمزگشایی از مفهوم آن تست، شاید بیش از ۵ دقیقه وقت گذاشتم و آخرش هم دست از پادرازتر، سراغ تست بعدی رفتم.

سوال این بود:

اگر ضخامت ورق ورودی به قفسه‌ی نورد، ایکس میلیمتر و ضخامت خروجی، ایگرگ میلیمتر باشد، با فرض اینکه قطر غلتک نورد زد میلیمتر است، کدام یک از گزینه ها زاویه گاز را نشان می‌دهد؟

به زاویه‌ گاز که رسیدم، هر چه خوانده بودم یادم رفت. خدایا! تو درس نورد که همچین چیزی نداشتیم! زاویه گاز؟ یعنی گاز دادن مثل ماشین؟ یعنی به نیروها ربط پیدا می کنه؟ به سرعت غلتک؟ یا …

دردسرتان ندهم. گذشت و گذشت تا چند هفته بعد از کنکور که داشتم جزوه های درسی را مرتب می کردم، رسیدم به خلاصه برداریهای درس نورد. یکدفعه چشمم خورد به angle of bite

ناگهان حالی مثل ارشمیدس بهم دست داد و اورکا اورکا گویان، وسط اتاق ولو شدم. بعد از اینکه حالم بهتر شد، با دقت بیشتری نگاه کردم و دیدم گوشه‌ی صفحه و داخل پرانتز نوشته‌ام: زاویه‌ی گیرش

باز خدا پدر نویسندگان کتاب علوم را بیامرزد که حداقل در پاورقی، اصطلاح انگلیسی را هم می‌نویسند تا ملت سرگردان نشوند.

سومدر درس کریستالوگرافی فقط یکبار معادل فارسی unit cell یعنی یکایاخته را از استادم شنیدم. بعد از آن، همیشه از واژه‌ی یونیت سل استفاده می‌کردیم. هیچوقت این یکا یاخته را دوست نداشتم و نتوانستم با این واژه ارتباط برقرار کنم. به قول شاعر: چراغهای رابطه تاریکند.

چهارمیک انتقاد از بزرگواران واژه گزینی و معادل سازی دارم. عزیزان! چرا وقتی microstructure را معادل سازی کردید با ریز ساختار، به ما بخت برگشتگان، گوشه‌ی چشمی نداشتید؟ nanostructure را کجای دلمان بگذاریم؟ بگوییم خیلی ریزساختار؟

پنجم:  همیشه فکر می‌کردم معادل فارسی forging می‌شود آهنگری تا اینکه دوستی از قول استادش گفت: “بجای فورجینگ آلومینیوم بگوییم آهنگری آلومینیوم؟ به نظرتان مسخره نیست؟ بهتر است از واژه ی پتک کاری به جای فورجینگ استفاده شود.”

ششم:  این رشته سر دراز دارد.

هفتمالوعده وفا …. بفرمایید …. این هم معادل واژه هایی که در ابتدای این نوشتار دیدید:

نکته‌ی کنکوری:    اگر می دانستم زاویه گاز همان angle of bite یا نهایتش زاویه‌ی گیرش هست ، مثل آب خوردن حلش می کردم. فرمولش اینجاست:

هشتم:    حالا برگردید و یکبار دیگر عنوان این نوشته را بخوانید. دیدید همه چیز دستگیرتان شد!

متهم اصلی:   این هم عکس همان صفحه‌ی کتاب علوم دخترم که باعث شد من اینهمه کیبورد فرسایی کنم!

خروج از نسخه موبایل