کامران خداپرستی

شباهت سوزن خیاطی و مداد اتود!

دوستی داشتم که تا سوم راهنمایی بیشتر درس نخواند و ترک تحصیل کرد. چند شغل مختلف را امتحان کرد و آخرش وقتی من داشتم دیپلم می‌گرفتم، یک مغازه خیاطی زیر پله‌ای داشت و در همان یک ذره جا، کار می‌کرد.

من دانشگاه قبول شدم. رشته‌ی مهندسی مواد گرایش شکل دادن فلزات. ترم اول به سرعت برق و باد گذشت و تعطیلات بین ترم را برگشتم ولایت خودم.

خیلی وقت بود که از دوست خیاطم بی خبر بودم و الآن فرصت خوبی بود تا به دیدنش بروم. رفتم مغازه‌اش. بعد از چاق سلامتی، وقتی فهمید دانشگاه قبول شده‌ام، خیلی خوشحال شد. در مورد این که قرار است چه کاره شوم پرسید و من هم با کلی شوق و ذوق، برایش توضیح دادم. توضیحاتم که تمام شد، دوستم خم شد و کشوی میزش را باز کرد و یک سوزن خیاطی درآورد. به من نشانش داد و گفت:

 ” اگه اینطوریه که تو می گی پس چرا این سوزنها رو نمی سازید تا ارزون باشه و من مجبور نشم سوزن خارجی بخرم با کلی قیمت؟ “

برسم به دلیل نوشتن این خاطره….

امروز حین ولگردی در اینترنت ( منظورم وب گردی بود!) در یکی از سایتهای خبری، عنوانی را دیدم که توجهم را جلب کرد. عنوان خبر این بود:  چرا اتود در ایران تولید نمی‌شود؟

از اینجهت برایم تیتر جالبی بود چون با اتود یا همان مداد نوکی معروف، یک پیوند حسی عمیق عجیب و غریب دارم که اگر عمری باقی ماند، حتما درباره اش می نویسم، فقط یک شمه بگویم که مداد اتود قهوه ای رنگ دیپلمات مدل میکرو ژاپنی رو که به قیمت ۳۲ تومان برای رسم هندسی کلاس سوم راهنمایی خریده بودم، هنوز هم دارم. سالم و سرحال. فقط پاک کنش اینقدر کوچک شده که تقریبا نامرئیست.

بگذریم…. حسابی از بحثمان دور افتادیم.

داشتم  از خبری می گفتم که در اون رئیس انجمن تولیدکنندگان نوشت‌افزار با اشاره به چرایی تولید نشدن اتود در ایران می گفت:

تولید بدنه و سه نظام داخل اتود تکنولوژی پیچیده‌ای دارد که به همین دلیل تاکنون در داخل تولید نشده، اما اخیراً برخی از دست‌اندرکاران این بخش برای تولید اتود اقداماتی انجام داده‌اند.”

وقتی خواندن خبر تموم شد، ذهنم پر کشید و رفت به ۳۰ سال قبل. به مغازه‌ی زیر پله‌ای دوستم. جایی که خم شد و کشوی میزش را باز کرد و یک سوزن خیاطی درآورد. به من نشانش داد و گفت: …

من نمی‌دانم الآن چه چیزی باید بگویم ….  اصلا چیزی باید گفت یا نه؟

خروج از نسخه موبایل