اوایل دههی ۸۰ خورشیدی، تنها استاندارد مدیریت کیفیت که همه میشناختند، ایزو ۹۰۰۱ معروف بود و استانداردهایی مثل ۱۷۰۲۰ و ۱۷۰۲۵ و ۳۸۳۴ به گوش خیلیها، ناآشنا!
در آن زمان تنها آزمایشگاه متالورژی کشور که ۱۷۰۲۵ داشت، ساپکو بود و مدیریت ارشد تصمیم گرفته بود آزمایشگاه ما هم این استاندارد را خیلی سریع مستقر کند. برای من بیتجربه چالش خیلی بزرگی بود چون در کنار کارهای روزمره آزمایشگاه و پاسخگویی به مشتریان، باید از یک طرف برای کشش و سختیسنجی، عدم قطعیت محاسبه میکردم و از طرف دیگر باید میدیدم، معادل “اره لنگ” در انگلیسی چه واژهای هست تا در لیست تجهیزات آزمایشگاه بنویسم.
خلاصه دردسرتان ندهم، چند ماه پر مشغله گذشت و روز موعود فرا رسید. تیم ممیزی آلمانی وارد آزمایشگاه شدند. اسم مميز فنی را که متالورژ هم بود هنوز هم یادم هست. آقای یوس.
در مورد آن دو روزی که آقای یوس آزمایشگاه را ممیزی کرد، خاطرات زیادی دارم که شاید روزی آنها را بنویسم اما فعلاً چیز دیگری می خواهم بگویم.
یادم هست کنار دستگاه کشش ایستاده بودیم که چشم آقای یوس به دفترچهای افتاد که روی میز بود. البته نمی شد گفت دفترچه. در واقع یک سری کاغذ A۴ بود که آنها را با شیرازهی پلاستیکی به هم وصل و با یک طلق سبز رنگ، جلدش کرده بودم. این مثلاً دفترچه، به عنوان پیش نویس نتایج آزمون کشش استفاده می شد تا اعداد ثبت شده در آن، در تهیهی گزارش نهایی استفاده شوند.
آقای یوس پرسید “این چیه؟” برایش توضیح دادم. وقتی حرفم تمام شد، شیرازه را جدا کرد و برگهی آخر آن را برداشت. بعد دوباره شیرازه را سر جایش گذاشت و به من گفت: ” اگه صفحهی آخر رو کسی برداره یا مثلا به دلیلی جدا بشه و بیفته، تو از کجا می فهمی؟”
فکرم به جایی قد نداد. گفتم: “احتمالش خیلی کمه که همچین اتفاقی بیفته.”
آقای یوس گفت: ” ممکنه احتمالش کم باشه ولی صفر نیست. اشکال کار اینه که پایین صفحات نوشتهای صفحه ۱، صفحه ۲ و … در حالیکه باید بنویسی صفحه ۱ از ۲۰، صفحه ۲ از ۲۰ و … اینطوری مشکل حل میشه.”
پس از اینکه به عنوان دومین آزمایشگاه متالورژی کشور، گواهی ۱۷۰۲۵ را گرفتیم، به دلایلی، استعفا دادم و به یک شرکت مهندسی مشاور رفتم اما بعد از گذشت نزدیک به ۲۰ سال از آن روزها، هنوز هم وقتی مدرکی را بررسی میکنم ناخودآگاه چشمم دنبال شمارهی صفحات میگردد و بارها هم شده که این کامنت را نوشتهام:
Please follow page numbering format as Page … of… for all pages of document
با سلام و عرض ادب
بسیار تجربه آموزنده ای بود، همکاری با جنابعالی برای بنده طی سالهای گذشته بسیار آموزنده و لذت بخش بود، سعه صدر،حسن خلق و احاطه شما بر مباحث علمی باعث گردیده همواره از معلومات شما بهره مند شویم لذا در اینجا فرصت را مغتنم شمرده از شما صمیمانه سپاسگزاری مینمایم
با آرزوی موفقیت روزافزون
درود. شما به من لطف دارید. سپاسگزارم. برای شما بهترینها را آرزومندم.
سلام بر عزیز دل جناب مهندس خداپرستی بزرگ
خاطره ای زیبا با بیانی زیباتر …
جمله معروفم در وصف شما رو اینجا هم تکرار میکنم …
(( کامران خان به سلامت باد. ))
درود آرش عزیز. سپاس از محبتت. پاینده و پیروز باشید.
آقای مهندس یکی از افتخارات بنده حضور در گروه علمی دانشگاه بود به سرپرستی شما، از همان موقع به استعداد و توانمندی شما در مدیریت، خلق اثر و پژوهش های علمی پی بردم، همچنین در مدت کوتاهی که دوباره افتخار داشتم و همکار شما بودم، فقط این افسوس در من شکل گرفت که چرا افرادی همچون شما در کشورم انگشت شمارند
همیشه سلامت و پاینده باشید
سپاس از مهرتان. بزرگوارید. این از بخت بلند من بوده که با شما و دیگر دوستان، در قالب گروه علمی، روزهایی پر از خاطرات شیرین را تجربه کردهام.
بسیار خوشحالم که میشنوم، آوازهی موفقیت شما و دیگر دوستان آن جمع صمیمی را.
شاد و شادکام و شادرخ باشید.
دوست عزیزم جناب آقای مهندس خداپرستی
با سلام و درود،
از دیدن این سایت که راه اندازی فرمودید بسیار خوسحال شده و بهره بردم. استفاده از علم و دانش و تجربه شما برای صنعت مهندسی مواد و متالورَژی کشور بسیار ارزشمند است.
ارادتمند شما
داور رضاخانی
درود و سپاس فراوان داور عزیز. مانا باشي.
کامران جان سلام
بعد از اینکه پیغامت را دیدم بلافاصله وارد سایتت شدم و از سر شوق تمام مطالبت را پشت سر هم خواندم و مثل همیشه کلی حظ کردم و استفاده کردم از این قلم شیوا و دامنه وسیع مطالعاتت.
ان شاالله همیشه سرحال و موفق باشی در کنار خانواده محترم
برقرار باشی دوست گرامی
حسن جان درود. از ابراز لطفت بسیار سپاسگزارم. پاینده و پیروز باشی.
باور کن بعضی جاها حتی شماره صفحه هم نمی زنند.
درست میگویی کورش جان. برای من هم پیش آمده. از اون بدتر یادم هست یکبار یک شرکت، مدرکی 30 صفحهای فرستاده بود که 5 صفحهی وسطش نبود!