ادب مهندسی!

دیدگاهتان را بنویسید

ارسال دیدگاه به عنوان یک کاربر مهمان.

  1. متن جالبی بود. ممنون. من هم با شما هم‌نظر هستم. فقط یه نکته به ذهنم رسید که اضافه کنم:
    به جز رابطه کارفرما/مشاور و پیمانکار، میشه هر تفاوت دیگه‌ای که روی توازن قدرت اثر ميذاره رو هم بهش تعمیم داد. مثل جنسیت، سن و تجربه کاری.
    به عنوان کسی که هر ۴ تا رو تجربه کرده، فکر می‌کنم علاوه بر پاسخ منطقی مؤدبانه یه راه دیگه هم وجود داره: بی‌اعتنایی. خصوصا وقتی که احتمال تاثیر/تغییر وجود نداره.

    1. درود. سپاسگزارم که نظرتان را نوشتید. کاملاً موافقم. به عنوان بند هفتم می‌توانم بنویسم:

      هفتم علاوه بر پاسخ منطقی مؤدبانه یه راه دیگه هم وجود داره: بی‌اعتنایی (بگذار و بگذر)

  2. کامران عزیز
    متن و موضوع بسبار جالبی بود.. واقعا بعضی مکاتبات را باید بعنوان نمونه های ویژه در دوره های آموزشی ارتباطات، فنون مذاکره و رفتار سازمانی مطرح کرد.
    پاینده باشید

    1. درود امیر جان،
      این به تعبیر تو “مکاتبات ویژه” چون مستند هستند، کمیابند. به نظرم مشکل اصلی، “مکالمات ویژه” هستند که در آنها، خویشتن‌داری به کناری نهاده می‌شود و بدون رسیدن به نتیجه‌ای، فقط فضا مسموم می‌شود و تخم کینه و دشمنی پراکنده می‌گردد. اینها دیگر جلسات “مذاکره” نیستند و بیشتر به “مناظره” شباهت دارند که هر کس با هر وسیله‌ای در پی اثبات خودش و نظرش است. برتراند راسل گفته است: وحشيانه ترين بحثها آنهايي هستند كه طرفين شواهد كافي ندارند.
      سپاس که نظرتان را اینجا نوشتید. پیروز باشید و از ته دل، شاد.

  3. با سلام خدمت شما.

    خواستم نکته ای را به این نوشتار بیافزایم. در فرهنگ اروپایی گاهی حذف Dear یا Best regards نشان از بی ادبی یا تحقیر نیست. در شغل من گاهی با کوردیناتور نیاز به نامه نگاری شش تا ده مرتبه در یک روز هست و حذف حتی یک کلمه از ایمیل میتواند حجم کار و در نتیجه در اندایش زمان کمک کند!

    1. درود علی عزیز،
      سپاس که این نکته را نوشتید. به نظرم اگر آنقدر فرصت اندکی وجود دارد، می‌توان از تنظیمات اتوماتیک ایمیل استفاده کرد تا مثلا همواره عبارتی ثابت در انتهای ایمیل وجود داشته باشد. برخی واژه‌ها نقش روانکار در ارتباطات انسانی را بازی می‌کنند.

    2. درودی دوباره به دوست عزیز و دوست داشتنی ام کامران جان.
      نوشته های زیبایت مثل همیشه خاطرات کاری من در ایران رو زنده می کنه و خوشحالم از اینکه شروع به ثبت این واقعیت های کاری کردی تا با اشتراک گذاری در اینترنت فرصت مباحثه، آموزش و یادگیری برای همه ما مهیا بشه.
      من کاملا با نظرت در این مقاله موافقم و هنوز هم سعی میکنم بدون در نظر گرفتن اینکه طرف مقابل کارفرما یا پیمانکار است همینطور محترمانه و درست برخورد می کنم. البته همیشه ترجیح میدم با زبان انگلیسی مکاتبه کنم چون فکر میکنم برای مکاتبات فنی این زبان عاری از تعارفات معمول در زبان فارسی است.
      البته بی تعارف، خودم رو میگم که باید قبل از هر چیز آموزش دید و راه درست رو آموخت. نه در دانشگاه و نه در صنعت متاسفانه دوره های مربوطه مثل همانی که امیر کلورزی عزیز گفت به نظرم کمتر مورد توجه قرار میگیره.
      یادم میاد در سایت مرجع بازرسی فنی موضوع اخلاق حرفه ای بازرس رو کوتاه نوشته بودم که با اجازه شما لینکش رو اینجا میگذارم. موفق باشی و بدرود.
      https://bit.ly/2YuH1SV

      1. درود محمد رضازاده ارجمند. سپاس که دیدگاهت را نوشتی.
        درست می‌گویی آموزش رکن اساسی است. یاد حکایتی افتادم:
        یک بنده خدایی پس از پایان سخنرانی از سن اومد پایین و ناراحت پیش دوستش نشست. دوستش گفت: چی شده؟ جواب داد: “بجای ماکزیمم گفتم مینیمم. “دوستش خندید و گفت ناراحت نباش. این جمعیت نه می‌دونن ماکزیمم چیه نه مینیمم!
        تا وقتی ندانیم درست چیست و نادرست کدام است، اوضاع بسامان نخواهد شد. فعلاً که دوغ و دوشاب یکی است و برخی گمان می‌برند هر چه فریادت بلندتر باشد، منطقت قویتر است.
        ممنون که لینک را گذاشتی ولی من نتوانستم وارد شوم و برای من کار نمی‌کند. لطفاً آن را دوباره بررسی کن
        چون دوست دارم مقاله‎ را حتماً بخوانم. سپاس

  4. با درود و پاسداشت بیکران به پیشگاه بی بدیل و بلند شما استاد گرامی؛
    متن بلاگ شما را بدقت خواندم و خاطراتی چه در ایران و چه در خارج از کشور (تقابل فرهنگ ها و ادبیات مختلف) خلال سالهای دور و نزدیک برایم زنده شد!
    ضرب المثل انگلیسی که ارائه فرمودید را پسندیدم. هرچند، شخصا به معادل روسی آن معتقدم و مثال می زنم طی مکالمات و مکاتبات و مونولوگ هایی که طی جلسات آموزشی پیش می آید که: “اگر می خواهید خرس را بشویید، از خیس شدن ناگزیرید”.
    علی ای حال، آنچه که بنده چه در گفتار و چه در نوشتار می پسندم، آن چیزی که نامش را «کار تمیز» می گذارم. یعنی تمیز حرف می زنم، تمیز استدلال می کنم. تمیز می نویسم. و لکه ای برای مباحثات و بهانه جویی های بعدی باقی نمی گذارم. البته سعی می کنم! نه اینکه حتما به همین صورت باشد. بهرحال انسانیم و سراسر عیب و ایراد…

    شاد و پیروز باشید

    1. درود جناب امینیان ارجمند، سپاس فراوان که دیدگاهتان را به زیبایی نگاشته‌اید. سطر اول نوشته‌ی‌ شما ناشی از محبت همیشگیتان نسبت به این حقیر سراپا تقصیر است و قطعاً توصیفتان در مورد من مصداق ندارد.
      دلشاد باشید.

  5. کامران عزیز قلم شیوایی داری و من از خواندن متون زیبایت لذت می‌برم. من هم وبلاگی داشته‌ام که روزگاری میعادگاه من و همفکران بوده. تو را به این معبد دعوت می‌کنم:
    http://indianajones2.blogfa.con/posts

    1. به به درود افشین خان عزیز. یادش بخیر همیشه در شیراز از شنیدن حرفهایت و دیدن چهره‌ی خندانت حظ می‌کردم. از آن‌ آدم‌هایی‌ بودی (و حتماً هستی) که سراسر وجودشان را شور و شوق و اشتیاق پر کرده.
      مگر می‌شود “يادداشت‌هاي يك ذهن شلوغ و آرمانگرا” را خواند و لذت نبرد.
      سالها خواننده‌ی مطالب زیبا و خاطره‌انگیز وبلاگ تو بوده‌ام و همیشه از تسلط و اشراف رشک برانگیز تو به فیلم و موسیقی در شگفت می‌ماندم و به گنجینه‌ی نوارهای قصه‌ات حسودی می‌کردم. برای من مایه‌ی مباهات است که مطالبم را می‌خوانی و پسندیده‌ای.
      چقدر خوب کردی اینجا آدرس وبلاگت را گذاشتی چون بخاطر وقفه‌ای چند ساله که در به روزکردنش داشته‌ای فکر کرده بودم دیگر نمی‌نویسی و به آن سر نزده بودم. اجازه بده این نکته را هم بگویم که در آدرسی که در بالا نوشته‌ای یک اشکال تایپی هست که باعث می‌شود لینک کار نکند. آدرس درست:

      http://indianajones2.blogfa.com/posts

      حتماً و حتماً نوشته‌های زیبا و نوستالژیکت را دوباره خواهم خواند و از همین جا به دوستانم هم پیشنهاد می‌کنم حتماً به وبلاگت سر بزنند. از این به بعد هم مرتب به “معبد” سر خواهم زد ولی امیدوارم از افعال ماضی استفاده نکنی و نگویی “من هم وبلاگی داشته‌ام” به نظرم تو وبلاگ درخشانی داری که کم‌نظیر است و منتظر است که زود به زود آن را با قلم پر احساست به روز کنی. چشم انتظار می‌مانم.
      بدرود دوست خوب و قدیمی و نازنین

  6. متن و نگارش زیبای شما خواندم. هر چند بجز ادب و مهربانی از شما ندیده ام ولی واقعا برخی اوقات نوع ادبیات را با برخی باید تغییر داد.
    با بدان بد باش و با نیکان نکو
    وقت گل گل باش و وقت خار خار.
    واقعا به برخی خوبی کردن نیومده.
    همچنان منتظر خواندن نوشته های زیبایت هستم.

    1. حرفت را می‌فهمم هومن جان. وقتی که به اجبار در برابر فردی گستاخ که بویی از اخلاق نبرده است، قرار می‌گیرم به یاد جمله‌ی جورج برنارد شاو می‌افتم که گفته: “مدتها پیش آموختم که نباید با خوک کشتی گرفت، خیلی کثیف می‌‌شوی و مهم‌تر آنکه خوک از این کار لذت می‌برد. ” و سعی می‌کنم بدون خارج شدن از جاده‌ی ادب، راهکاری بیابم.

  7. با درود استاد عزیز
    با شما موافق هستم این روزها عصبانیت ها بیشتر شده بعضی رعایت ادب را فراموش کردن . مخصوصا الان که اگر هر متریال یا قطعه ای رو مردود اعلام کنی مورد هجوم قرار میگیری .
    کارفرما- پیمانکار – مشاور همه مهندس هستند اینها فقط جایگاه هست و خیلی پیش میاد کارفرمایی در پروژه ای دیگر جایگاه پیمانکار داشته و بنابراین رعایت ادب واجبه . ریسک بالایی داره چون صنعت کوچیک شده همه دوباره همدیگر رو میبینن .
    چند تا چیز هست من همیشه به خاطر دارم موقع کار
    هرگز کسی رو متهم نکن
    هرگز زود قضاوت نکن بزار حرف همه رو بشنوی
    هرگز در خصوص مشکل به شخصی اشاره نکن فقط حل مشکل مهمه
    با روی خوش برخورد کن
    در صورت مغایرت سعی میکنم برای طرف کامل مشخص کنم ،مشکل از کجاست
    از جایگاهم جهت حمله و تحت فشار گذاشتن استفاده نکنم .
    سعی کنم در سیستم سازنده در تیم کاری به عنوان یک عضو قابل اعتماد باشم .
    در اول پروژه عنوان میکنم بازرس جهت کمک به شما اومده نه جاسوسی و گیر دادن .
    شفاف عمل کنم و پیمانکار رو معلق و در برزخ نگه ندارم .
    سر وقت و خوش قول باشم .
    این 14 سال که خوب گذشته امیدوارم روش کاریم برای 16 ساله دیگه هم جواب بده .
    سپاس از شما استاد عزیز و مطالب آموزنده شما
    پیروز باشید .

    1. دوست ارجمند، جناب پرتوی زاده عزیز،
      مانیفست جالبی بود. این که کدهای اخلاقیتان واضح و شفاف است ارزشمند است. بسیاری از ما تکلیفمان با خودمان هم مشخص نیست چه رسد با دیگران.
      از این‌که وقت گذاشتید و این کامنت ارزشمند را نوشتید بسیار سپاسگزارم.
      پاینده باشید.

  8. درود بر شما استاد عزیز
    یک مورد در گزارش بازرسی عدم ایمنی در خصوص جرثقیل را یاد آور شدم .
    در جواب کارفرمای محترم فرمودند بیمه برای پرسنل رد میشود و به شما هیچ ربطی ندارد .
    هفته بعد نفر بارگیری بین بار و بدنه تریلر جان داد مرد خوبی بود با چند فرزند
    هنوز که هنوز وقتی از اون کارفرما کاری ارجاع میشه با خشم یادم میاد چی گفته .
    منم ماشینم بیمه داره خوبه تو خیابون از روش رد بشم ؟

    انسان آرزوست .
    پیروز باشید استاد عزیز

خواندن بعدی

سایدبار کناری

کامران خداپرستی

این روزها، نوشتن از علم و مهندسی مواد، در اینجا، یعنی سایت شخصی‌ام، لذت‌بخش‌ترین کار من است.

لینکدین تنها حضور من در شبکه های اجتماعی است!

مطالب جدید