دیروز دوستم سعید تماس گرفت و با هم بیست دقیقهای صحبت کردیم. طبق معمول، بحث کار و خاطراتش پیش آمد و سعید یک خاطره از لاک غلطگیر گفت. بعد از اینکه صحبتمان تمام شد یادم آمد من هم یک خاطره از این لاک سفیدرنگ دارم. بیشتر که فکر کردم باز یادم آمد حامد هم یکبار داستانی کوتاه اما واقعی برایم گفته بود که قهرمان اصلی آن، لاک غلطگیر بود.
اینگونه بهنظر میرسد که حتی اگر خودمان خاطرهای نداشته باشیم اما بعضی از آدمهای دور و بر ما، حداقل یک خاطره با این لاک خطاپوش دارند.
این ۳ خاطره را بخوانید و اگر شما هم خاطرهای داشتید، بنویسید.
خاطرهی یکم رفته بودم بازدید از پروژه. بعد از پایان جلسه، مهندس …. که موی سپیدی هم داشت، من را یک گوشه پیدا کرد و گفت: «جناب مهندس! شما با این تسلطی که به استاندارد NACE دارید بفرمایید ما چه کار میتونیم بکنیم که لولهی NACE نخریم. خیلی گرونه!» در جواب گفتم: «فقط یک راهحل به نظرم میرسه و اونم اینه که شما یک لاک غلطگیر بردارید و در تمام مدارک پروژه روی عدد ۱۷ را لاک بگیرید تا ۱۷۵ تبدیل به ۵ بشه که در اینصورت با این مقدار H2S دیگه نیازی به لولهی NACE نیست!»
خاطرهی دوم زنگ زده بودم محل کار قبلیم و با دوستم صحبت میکردم. صحبتمان گل انداخته بود که دوستم یکدفعه گفت: «راستی! یادت هست اینجا که بودی، اغلب پوششها، ترکهای ۵ میلیمتری میخوردند که از حد مجاز که ۲ میلیمتر تعریف شده بود، بیشتر بود و قطعه ریجکت میشد؟» گفتم: «آره. یادش بخیر! چقدر اذیت میشدیم و همه چیز باید از نو انجام میشد و بعضی وقتها هم هیچجوره درست نمیشد.» دوستم گفت: «الآن مشکل حل شده. مدتی هست مدیر عامل با یک تصمیم مدیریتی، اومده با لاک غلطگیر عدد ۲ رو لاک گرفته و به جاش ۵ نوشته!»
خاطرهی سوم بیشتر از سه ساعت بود که با هم جر و بحث میکردیم ولی پیمانکار راضی نمیشد یکی از بندهای مهم استاندارد را که الزامی هم بود، انجام دهد. دلایلی داشت اما به نظر ما قانع کننده نبودند. کارفرما که در میان بحثهای ما ناهارش را هم میل کرده بود، رو به ما کرد و گفت: «شما بعنوان مشاور بجای اینکه طرف پیمانکار و پروژه باشید، از یک استاندارد آمریکایی دفاع میکنید؟ مگه نمیدونید شرایط کشور ما با اونها فرق میکنه؟» همکارم که از بس بحث کرده بود، دیگر نای حرف زدن نداشت گفت: «شما بعنوان کارفرما یک زحمتی بکشید و خیال همه رو راحت کنید. لطف کنید هر جا در قرارداد و سفارش خرید، API 650 آمده آن را با لاک غلطگیر لاک بگیرید و بجایش مثلاً مخزن چوبی بنویسید تا ما هم تکلیفمان را بدانیم!»
داستان جالب اختراع لاک غلطگیر این لاک سفیدرنگ پرکاربرد که سالها پیش نوع فرچهای آن رایج بود و وقتی خشک میشد دوباره با آب جوش سعی میکردیم آن را قابل استفاده کنیم و بعدها انواع قلمی و نواری و فانتزی آن به بازار آمد، برای اینکه در کنار سایر وسایل روی میز کارمان قرار بگیرد، راهی پر فراز و نشیب پیموده است و تولدش را مدیون بانویی است به نام Bette Nesmith Graham
مادهی اصلی تشکیل دهندهی آن، دی اکسید تیتانیوم یا همان روتیل است که رنگ سفیدش را ایجاد میکند و جالب است بدانید که همین TiO2، بخش اصلی ترکیب روکش الکترود E6013 هم هست که در جوشکاری ساختمان، کاربرد فراوانی دارد.
اگر دوست دارید بدانید این محصول سودمند چگونه در آشپزخانهی این خانم مبتکر و با اراده که دبیرستان را هم به پایان نرسانده بود، تولید شد، دو لینک زیر که اولی به زبان فارسی و دومی انگلیسی هست را ببینید.
مثل همیشه روان و دلنشین. ممنون.
سپاس هومن جان. مانند همیشه لطف داری.
با درود بسیار عالی و جالب
درود و سپاس.
سپاس،
جناب مهندس بابت نگارش مطالب بسیار دلنشینتون.
درود جناب سالمی عزیز.
از محبتتان بسیار سپاسگزارم.
ممنون کامران عزیز.
من خاطره ای با لاک غلط گیر ندارم و احساس می کنم خاطرات بالا هم بیشتر حالت کنایه دارند.
لاک غلط گیر هیچ جایی روی میز یک مهندس یا بازرس ندارد و اگر قرار باشد کاربردی داشته باشد بیشتر شخصی است و روی میز منشی باید جستجو کرد.
در امور مهندسی کلیه مدارک با رویژن (شماره نسخه) مشخص می شوند و اگر قرار بر حذف یا تغییر قسمتی باشد به جای لاک غلط گیر باید ویرایش جدید مدرک را بعد از بررسی و تاییدیه های موردنیاز صادر نمود.
در گزارش بازرسی و گواهینامه های ترخیص هم تا حدودی وضعیت همان است یعنی هر تغییری با ویرایش ثبت می شود.
ارادتمند شما
محمد رضازاده