کامران خداپرستی

هالی

یکم

بعضی‌وقتها به همه چیز شک می‌کنم و از هیچ چیز مطمئن نیستم اما به یک موضوع صد‌ در صد اطمینان دارم و هیچ تردیدی در موردش ندارم و آن این است که دوست دارم دوباره هالی را ببینم.

حتمآ می‌دانید که دنباله‌دار هالی هر ۷۵ سال یک بار به نزدیکی زمین می‌رسد و افراد خوش‌اقبال می‌توانند آن را دو بار در طول زندگی‌شان ببینند. هالی آخرین بار در سال ۱۹۸۶ به نزدیکی زمین رسید و هنوز زمانی طولانی تا بازگشت آن در سال ۲۰۶۱ باقی مانده است.

نام این دنباله‌دار برگرفته از نام ادموند هالی، اخترشناس انگلیسی است. او گزارش‌های مربوط به پدیدار شدن دنباله‌دارهایی در سال‌های ۱۵۳۱، ۱۶۰۷ و ۱۶۸۲ را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که این سه رویداد در واقع مرتبط با یک دنباله‌دار هستند و بر همین اساس پیش‌بینی کرد همین دنباله‌دار در سال ۱۷۵۸ بار دیگر در آسمان پدیدار خواهد شد.

متاسفانه ادموند هالی نتوانست ظهور دوباره‌ی این دنباله‌دار را ببیند و پیش از آن از دنیا رفت اما پیش‌بینی او به حقیقت پیوست و پس از آن این دنباله‌دار به هالی معروف شد.

لطفاُ نام ادموند هالی را به‌خاطر بسپارید نه بخاطر دنباله‌دارش بلکه به خاطر موضوع دیگری که بزودی به آن می‌رسیم.

دوم

آیا می‌دانید مخترع پاندول ساعت، فشار‌سنج و رطوبت‌سنج چه‌کسی است؟ این شخص که پژوهشگری خلاق در زمینه‌ی دامنه‌ی وسیعی از مسائل و علوم بود در مکانیک، معماری، زمین‌شناسی، زیست‌شناسی، ستاره‌شناسی و حتی روان‌شناسی، شخصی سرشناس و صاحب‌نظر به‌شمار می‌آمد.

اگر هنوز نام این دانشمند مشهور را نمی‌دانید با دقت به تصویر زیر، حتماً یک نام سه حرفی از دوران دبیرستان به‌یادتان خواهد آمد:

آفرین. درود بر شما.

صحبت از رابرت هوک معروف است. لطفاً نام هوک را هم به یاد داشته باشید چون باز هم بزودی به سراغش خواهیم رفت.

سوم

او به‌عنوان یکی از مؤثرترین دانشمندان کل تاریخ و یک شخصیت کلیدی در انقلاب علمی شناخته می‌شود.

فردی بیش از اندازه استثنایی که به حواس‌پرتی و انجام کارهای غیرعادی معروف بود. مثلاً یکبار تا جایی‌که می‌توانست تاب بیاورد به خورشید خیره شد تا ببیند این کار او چه اثری بر بیناییش خواهد گذاشت! خوشبختانه آسیبی ماندگار ندید ولی مجبور شد چند روزی در یک اتاق تاریک بماند تا چشمانش به وضعیت عادی برگردند.

کتاب شاهکار وی که برای اولین‌ بار در سال ۱۶۸۷ میلادی منتشر شد، مبانی مکانیک کلاسیک را بنا نهاد. نام این کتاب، پرینسیپا بود.

درست حدس زدید…

آیزاک نیوتن.

او بود که گفت: « اگر فاصله دورتری را دیده‌ام بخاطر این بوده که بر شانه‌‌ی غول‌ها ایستاده‌ام.»

نیوتن چگونگی حرکت اجسام را با سه قانون توصیف کرده ‌است. این قوانین آن‌قدر همه‌فهم و آشکارند که امروزه کسی گمان نمی‌برد نیازی به کشف‌شدن داشته‌ باشند با این حال نیوتن نخستین کسی بود که با نبوغ خود به آن‌ها پی‌برد و معمای حرکت اجسام را حل کرد.

می‌خواستم بگویم نام این دانشمند را هم فعلاً به یاد داشته باشید اما دیدم گزافه‌گویی است چون مگر می‌توان نام نیوتن را فراموش کرد؟

یکم و دوم و سوم

بین هالی، هوک و نیوتن یک فصل مشترک مهم وجود دارد و آن این است که این سه دانشمند انگلیسی، هم‌عصر بوده‌اند و در یک زمان می‌زیسته‌اند و با هم رفت‌وآمد و بحث علمی هم داشته‌اند.  

نکات مهمی که در مورد زندگی این سه دانشمند پرآوازه به ما گفته نشده و در کتابهای درسی هم نیامده است، اتفاقاً به رابطه‌ی بین این سه نفر با یکدیگر مربوط است.

یک ملاقات سرنوشت‌ساز و به دنبالش، فداکاری باورنکردنی یکی از آنان، باعث به چاپ رسیدن کتابی شد که مسیر علم را دگرگون کرد.

لطفاً هشت دقیقه از وقتتان را به دیدن کلیپ زیر اختصاص دهید تا ببینید که بازی روزگار چگونه هالی، هوک و نیوتن را که دو تا از آنها با هم مثل کارد و پنیر بودند و سایه‌ی همدیگر را با تیر می‌زدند، جاودانه کرد. 

ملاقات سرنوشت‌ساز (دوبله فارسی- ۵۹ مگابایت)

موضوع فیلم کوتاه پایینی به چگونگی انتقام‌گیری یکی از این دانشمندان از دیگری اختصاص دارد که اگر قلبتان ضعیف است، باید از دیدنش صرفنظر کنید چون در آن به عنوان مثال، انداختن در آتش و سوزاندن، به تصویر کشیده شده است! از من گفتن بود و اگر به حرفم گوش نکردید، مسئولیتش پای خودتان! 

انتقام (یک دقیقه – ۸ مگابایت) 

 

پی‌نوشت      دو فیلمی که دیدید را از بخش سوم مجموعه‌ای ۱۳ قسمتی به نام کیهان: ادیسه‌ای فضازمانی (Cosmos: A Spacetime Odyssey) محصول ۲۰۱۴ آمریکا انتخاب کرده‌ام. این مستند توسط اخترفیزیکدان آمریکایی، نیل دگراس تایسون روایت می‌شود و یکی از رویدادهای استثنایی در حوزه‌ی ترویج علم است که هر قسمتش دارای داستانی جداگانه بوده و به بررسی پدیده‌ای خاص می‌پردازد.

اگر نظر من را بخواهید باید بگویم اگر این مستند را ندیده‌اید، دیدنش یکی از واجب‌ترین کارهایی است که باید انجام دهید. عناوین سیزده قسمتش اینها هستند:

قسمت اول (Standing Up in the Milky Way)

قسمت دوم (Some of the Things That Molecules Do)

قسمت سوم (When Knowledge Conquered Fear)

قسمت چهارم (A Sky Full of Ghosts)

قسمت پنجم (Hiding in the Light)

قسمت ششم (Deeper, Deeper, Deeper Still)

قسمت هفتم (The Clean Room)

قسمت هشتم (Sisters of the Sun)

قسمت نهم (The Lost Worlds of Planet Earth)

قسمت دهم (The Electric Boy)

قسمت یازدهم (The Immortals)

قسمت دوازدهم (The World Set Free)

قسمت سیزدهم (Unafraid of the Dark)

 

یک درخواست       من ۱۴ ساله بودم که هالی آمد و برای دوباره‌ دیدنش، باید تا ۸۹ سالگی صبر کنم. اگر زنده بودم، خوشحال می‌شوم در سال ۲۰۶۱ با هم به تماشایش بنشینیم وگرنه‌، سلامم را به هالی برسانید.  

خروج از نسخه موبایل