کامران خداپرستی

بُریده‌نامه (5) – قصه‌های من و بابام

این پنجمین باری است که بریده‌نامه را برایتان منتشر می‌کنم. بریده‌نامه‌­های قبلی را می‌توانید در لینکهای زیر بخوانید:

بُریده‌نامه (۱) – معرفی

بُریده‌نامه (۲) – از نیکسون تا اوباما!

بُریده‌نامه (۳) – بشتابید! هم شیاطین سرخ داریم و هم نعش‌کِش!

بُریده‌نامه (۴) – از شیراز تا توکیو!

 

بریده‌­ای از یک کتاب

این چند سطر را بخوانید و حدس بزنید این نوشته مربوط به چه سالی است: امسال، پنج سال پیش، ده سال پیش یا پیشتر از اینها.

حنماً با من موافقید که این نوشته بشدت بوی تازگی می‌دهد. انگار همین دیروز نوشته شده و نویسنده‌­اش خاطرات و مشاهداتش را از همین دو سه سال اخیر و امسال، به روی کاغذ آورده است. اما جالب اینجاست که آنچه در بالا دیدید بخشی از صفحه‌­ی ۳۹ کتابیست با عنوان این ابرها خواهند بارید نوشته­‌ی خشایار دیهیمی که در سال ۱۳۸۱ چاپ شده است.

قصه‌های من و بابام

کتاب قصه‌های من و بابام بخشی از خاطرات شیرین بچه‌های دهه‌ی ۵۰ و ۶۰ را ساخته است. در دورانی که ابزارهای تفریح کودکان و نوجوانان از لحاظ تنوع و تعداد هیچ تناسبی با دنیای پر از امکانات امروز نداشت، اگر محصول جذابی از راه می‌رسید به سرعت شناخته و دست به دست می‌شد. کتاب قصه‌های من و بابام از جمله همین پدیده‌های جذاب دهه‌ی شصتی است که روی پیشخوان کتاب‌فروشی‌های آن زمان آمد. 

قصه‌های من و بابام داستان تصویری، شیرین و طنزآلودی است از ماجراهای بابایی چاق، کچل و مهربان با یک سبیل پرپشت و پسربچه‌‌ی بامزه‌اش. این کتاب با نقاشی‌های اریش ازر (Erich Ohser) آلمانی و داستان‌گویی ایرج جهانشاهی در سه جلد با نام‌های «بابای خوب من»، «شوخی‌ها و مهربانی‌ها» و «لبخند ماه» توسط نشر واژه (بخش کودک و نوجوان موسسه فرهنگی فاطمی) در سال ۱۳۶۱ منتشر شد؛ کتابی کودکانه با تصاویر جالب و داستانی روان که همیشه چاشنی طنز هم همراهش بود. اشتیاق بچه‌ها برای خواندن کتاب با دیدن تصویر بامزه‌ی پدر و پسر روی جلد باعث می‌شد کتاب در راه رسیدن از کتاب‌فروشی تا خانه خوانده شود. این داستان‌ها برای بزرگ‌ترها هم جذابیت داشت و البته هنوز هم دارد. قصه‌های من و بابام در همان نخستین سال انتشارش یعنی ۱۳۶۱، جایزه‌­ی ویژه­‌ی شورای کتاب کودک را از آن خود کرد و تاکنون به چاپ‌های متعدد رسیده است. تعداد صفحات سه جلد کتاب روی هم ۳۱۰ صفحه ‌است.

قصه‌­های من و بابام با نام اصلی پدر و پسر یکی از محبوب­ترین و پرفروش‌ترین کتاب‌های کودکان در جهان به شمار می‌آید. اریش ازر این داستان‌ها را برای پسرش کریستیان نقاشی می‌کرد. او این داستان‌ها را اولین بار در دسامبر ۱۹۳۴ در روزنامه «برلین» منتشر کرد که با مخاطب میلیونی مواجه شد. تا سال ۱۹۳۷ که آخرین داستان این مجموعه ارائه شد، در مجموع ۱۵۷ داستان در این روزنامه منتشر شده بود. در آلمان پدر و پسر در سال ۱۹۶۲ به عنوان محبوب‌ترین چهره‌های سرگرم‌کننده­‌ی قرن معرفی شدند. در سال ۱۹۹۵ مجسمه‌ی یادبودی از پدر و پسر در حالی که دست در دست هم روی یک کتاب ایستاده‌اند، در مقابل منزل اریش ازر قرار گرفت. رستورانی نیز با همین نام در شهر هانوفر وجود دارد.

بد نیست نگاهی به زندگی خالق این کتاب معروف بیندازیم. نقاش و کاریکاتوریست آلمانی، اریش ازر (Erich Osher) در سال ۱۹۰۳ در آدورف در منطقه‌­ی فوگتلند آلمان بدنیا آمد. وی ۶ ساله بود که به همراه خانواده‌اش در سال ۱۹۰۹ به پلاؤن (Plauen) نقل مکان نمودند. در سن ۱۷ سالگی با وجود مخالفت‌های خانواده، به لایپزیگ رفت و از سال ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۶ در «آکادمی هنرهای گرافیکی و صنعت چاپ» تحصیل کرد. تلاش برای امرار معاش، وی را به سوی طراحی بروشورهای تبلیغاتی و پلاکارد، سوق داد. وی در سال ۱۹۲۹ با «ماریگارد» همکلاسی سابقش ازدواج کرد که یکسال بعد صاحب پسری به اسم «کریستیان» شدند. پس از چند سال، همسرش درگذشت و ازر و پسر خردسالش تنها ماندند.

 با قدرت گرفتن هیتلر در سال ۱۹۳۳، شرایط دشواری برای ازر ایجاد شد. کاریکاتورهای سیاسی‌اش که در مخالفت با نازیسم بود منجر به ممنوع شدن چاپ آثارش در سال ۱۹۳۴ گردید. او قصه‌های «پدر و پسر» را با نام مستعار در مجله‌ی «برلین» منتشر کرد. در سال ۱۹۴۰ به دلیل کاریکاتورهای سیاسی‌اش به زندان حکومت فاشیستی هیتلر افتاد و چون می‌دانست که او را پس از محاکمه خواهند کشت، در ۵ آوریل ۱۹۴۴ درست یکروز قبل از جلسه‌­ی محاکمه­‌اش، در زندان خودکشی کرد.

این نوشتار کامل نیست مگر اینکه در مورد شخص دیگری هم بنویسم. روی جلد کتاب این جملات به چشم می‌خورد: بازپرداخت و نوشته: ایرج جهانشاهی.

کتاب اصلی با نام «پدر و پسر» (Vater und Sohn) سوغات سفر همسر جهانشاهی به آلمان بود. این کتاب فقط داستان‌ها را با نقاشی‌های سیاه و سفید ارائه کرده بود و شرح و نوشته‌ای نداشت. ایرج جهانشاهی با دیدن کتاب تصمیم می‌گیرد که برای تصاویر آن داستان بنویسد و نتیجه‌اش کتاب‌هایی می‌شود که می‌بینید. داستان‌های کوتاهی که خلق کرده بود به معرفی بیشتر و بهتر نویسنده‌­ی کتاب انجامید. در واقع او با ویرایش خوب خود، کتاب اریش اُزر را در ایران برای همیشه ماندگار کرد.

ایرج جهانشاهی قاجار متولد اول اسفند ۱۳۰۵ آموزش‌های ابتدایی و متوسطه را در شهرهای همدان، ملا‌یر و اهواز گذراند. در سال ۱۳۲۵ هم‌زمان با خواندن رشته‌ تاریخ و جغرافیا و علوم تربیتی در دانشکده‌ ادبیات و دانشسرای عالی تهران به آموزگاری پرداخت. او نخستین کتاب فارسی اول دبستان را با همکاری عباس سیاحی نوشت‌ که مدت‌ها تدریس می‌شد. افزون بر این، در زمینه­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­‌ی آموزش بزرگسالان و انتشار کتاب‌های ویژه‌ ‌نوسوادان نیز خدمات شایانی به آموزش و پروش ایران کرد.

او از سال ۱۳۵۷ سرپرستی شورای ویراستاری فرهنگنامه کودکان و نوجونان را در شورای کتاب کودک به عهده گرفت. جهانشاهی بنیان‌گذار و مدیرمسئول مجله‌های کمک‌آموزشی پیک بود که در سال ۱۳۵۳ جایزه‌ جهانی گسترش فرهنگی را دریافت کرد.

ایرج جهانشاهی ۲۹ تیر ۱۳۷۰ در تهران درگذشت.

جهانشاهی در انتهای کتاب قصه‌های من و بابام، در نوشتاری با عنوان سخنی با بزرگترها به چرایی نوشتن داستان برای این کتاب پرداخته است و اریش ازر را معرفی کرده است. در زیر، بخش پایانی نوشته‌ی او را می‌بینید که با امضایش کتاب هم به پایان می‌­رسد.

پی‌نوشت ۱     فکر نمی‌کردم این مطلب اینقدر طولانی شود. قرار بود در مورد قصه‌های من و بابام خلاصه‌­تر بنویسم ولی به من حق بدهید در مورد کتابی فوق­‌العاده که در کودکی از خواندنش لذت برده‌­ام و فرزندانم هم لحظات دلپذیری با آن داشته‌اند، نتوانم خلاصه‌نویسی کنم. قرار بود چند مطلب دیگر هم در این قسمت از بریده‌نامه بنویسم که موکولش می‌­کنم به فرصتی دیگر.

 پی‌­نوشت ۲     جهانشاهی در صفحه‌­ی تقدیم جلد دوم این کتابها، چنین نوشته است:

” به پسرم، افشین، هدیه می‌کنم که کودکی‌اش در فقر کتاب گذشت.” داشتم به این فکر می‌­کردم که فقر کتاب در روزگار ما هم وجود دارد و کودکان بسیاری حتی در خانواده­‌های مرفه، با این فقر دست به گریبانند.

پی‌نوشت ۳      یک نمونه از این داستانهای زیبا که بصورت ویدئویی درآمده است را می‌توانید در لینک زیر ببینید.

امضای پدر ( ۲ مگابایت)

خروج از نسخه موبایل