یکی از درسهایی که برای خوب یادگرفتنش، حتماً باید شانس داشتن استادی خوب نصیبتان شود، درس انتخاب مواد است و خوشبختانه دراین مورد من خوش شانس بودهام.
در این درس چیزهای زیادی یاد گرفتم و در کنار آن بعضی از واژهها و اصطلاحات را برای اولین بار شنیدم. یکی از آنها که خیلی وزین و با کلاس! بهنظر میرسید عبارت سوپرآلیاژ بود که خانم مهندس وقتی به معرفی نیکل و آلیاژهایش رسید، یک جلسه را بهطور کامل به ویژگیها و کاربردهایشان اختصاص داد.
آن زمان نمیدانستم ولی انگار تقدیر روی پیشانی من اینطور نوشته بود که باید چند سالی را در آغاز فعالیت حرفهایم با انواع سوپرآلیاژها بگذرانم یعنی درست از زمانی که به عنوان یک متالورژ وارد بازوی پژوهشی وزارت نیرو که نامش پژوهشگاه نیرو (NRI) بود، شدم.
سه عکس برایتان در زیر گذاشتهام که دو تای اول مربوط به مدارک و اطلاعاتی است که در بین گزارشها و پروندههایم از آن دوران پیدا کردهام و عکس سوم مربوط به یک پوستر است که در یکی از نمایشگاهها از یک تامینکننده گرفته بودم و تا الآن هم نگهش داشتهام.
راستی اگر میخواهید یک تصویر خیلی تصویری! از نیکل و آلیاژهایش ببینید پیشنهاد میکنم به درخت نیکل که قبلاً در موردش دراینجا نوشتهام، نگاهی بیندازید.
جزوهی انتخاب مواد دانشگاه که با خط خودم آن را از تدریس خانم مهندس اسماعیلی نتبرداری کرده بودم، در زمانی که اینترنت کیمیا بود، خیلی به من کمک کرد و در کنار کتاب فونتانا، دو مرجعی بودند که در کشوی میز محل کارم داشتم. خانم مهندس اسماعیلی یکی دو سالی پس از آنکه درس انتخاب مواد را با ایشان گذراندم، به کانادا مهاجرت کردند و در سال ۲۰۰۲ در مقطع دکتری از دانشگاه بریتیش کلمبیا دانشآموخته شدند.
پروفسور شهرزاد اسماعیلی سالهاست که در دانشگاه واترلو (waterloo) کانادا به تدریس و پژوهش اشتغال دارند.
برای استاد ارجمندم بهترینها را آرزومندم و امیدوارم سالیان بسیار، همچنان فروزان باشند و بدرخشند.
پینوشت وقتی که نوشتن این مطلب تمام شد و آن را در وبسایت گذاشتم، به فکرم رسید که باید یک کار انجام دهم. از سایت دانشگاه واترلو، آدرس ایمیل استاد را پیدا کردم و ضمن معرفی خودم و ذکر اینکه حدود ۳۰ سال پیش دانشجوی ایشان بودهام، لینک این نوشتار را برایشان فرستادم. نیتم این بود که قدردانی خودم را ابراز کرده و گفته باشم که تدریسشان برای من تاثیرگذار بوده است. نمیدانستم ایمیل من را میبینند یا نه ولی در کمال خوشوقتی پس از گذشت چند ساعت، پاسخ پر از لطف ایشان را دریافت کردم.
آقای خداپرستی گرامی،
با سلام ودرود، از دریافت ایمیل محبت آمیز شما خوشحال شدم. سپاسگزارم از اینکه یادی از مدرس قدیمی خود کردید. خواندن و دیدن مطالب وبسایتتان بسیارخاطره انگیز بود. چه نیک است اگر توانسته باشم اثر کوچکی در راهی که برایم گرامی بوده و هست داشته باشم. متشکرم.
شاید برایتان جالب باشد بدانید که این مطالب را سالها و تا هنگام بازنشستگی ( سال ۲۰۲۰) در دانشگاه واترلو نیز تدریس کردم. سعادتی بوده است که در هردو دانشگاه دانشجویان علاقه مند و با استعدادی همچون خود شما داشته باشم.
با بهترین آرزوها برای شما،
شهرزاد اسماعیلی
عالی بود کامران جان. خاطرات زنده شد و چقدر خوشحالتر شدم وقتی خبری از خانم دکتر اسماعیلی گرفتم. شاد باشی دوست من.
درود.
جرقهی نوشتن این مطلب از پیداشدن همان دو برگی که عکسشان را گذاشتهام در لابهلای کاغذهایم زده شد. چه خاطراتی داشتیم. اگر اشتباه نکنم در همین کلاس بود که تو یک سمینار در مورد MRI دادی. آن روزها این روش تازه وارد کشور شده بود و سمینارت جذاب و جالب بود.
یادش بخیر
از کجا تا کجا؟!
درود فراوان جناب جاویدی ارجمند،
راستش امروز صبح که ایمیل دکتر اسماعیلی را دریافت کردم یکی دو ساعتی تردید داشتم آیا به مطلب اضافه کنم یا نه
این طور بر این تردید فائق آمدم که با خودم فکر کردم شاید یک یادآوری باشد برای این که دانشجو باید به یاد استاد دلسوزش باشد و قدردانیش را به گوشش برساند تا استاد در مسیرش ثابت قدمتر شود و بداند زحماتش بدون نتیجه نیست و از طرفی استادان جوان هم ببینند که چقدر فروتنی و تواضع زیباست و چگونه یک استاد بازنشسته پس از 30 سال به سرعت پاسخ ایمیل دانشجویی که 30 سال است او را ندیده و تماسی با او نداشته می دهد و در ایمیلش به او لطف و محبت دارد.
پاینده باشید و پر توان
فوقالعاده بود جناب استاد عزیز
محبت دارید جناب جانبزرگی گرامی.
عالی و خاطره انگیز
درود
کامران عزیز، این مطلب بهانه ای شد که از تو تشکر کنم، برای بسیار نکاتی که در کار و بیشتر از آن در زندگی به من آموختی. برقرار باشی
درود مهدی عزیز.
همیشه به من لطف داشتهای و داری. بسیار سپاسگزارم.