آیا تا بحال به این موضوع فکر کردهاید که جلای فلزی بعضی از این شیرآلات بهداشتی یا خودکارهای پلاستیکی از کجا میآید؟ به این خاطر میگویم که پلاستیک رسانا نیست تا بتوان روی آن فلز دیگری نشاند.
فرایند آبکاری (Plating) به دو دسته تقسیم میشود: روش اول با اعمال جریان مستقیم و روش دوم بدون اعمال جریان الکتریکی که به آن الکترولس هم میگویند. موادیها معمولا در سالهای دوم و سوم در درس پوشش دادن فلزات با این اصطلاحات آشنا میشوند اما من در همان ترم اول چیزهای زیادی از آبکاری یاد گرفتم… از کجا؟ از دوستم مجید.
من از همان روزهای اول با چند تا از همورودیها بیشتر بُر میخوردم و به اصطلاح فازمان یکی بود. یکی از آنها مجید بود با آن موهای فرفری قشنگش که خودش آنها را به سیم ظرفشویی تشبیه میکرد!
این آقا مجید ما داداش بزرگتری داشت که خوردگی دانشگاه شریف میخواند. مجید بعضی مواقع از کارهای برادرش برایم تعریف میکرد از جمله اینکه در زیر زمین خانهی پدریشان در بهارستان، چند تا وان گذاشته بود و سفارش آبکاری از بیرون میگرفت. در خلال شنیدن این خاطرات بود که فهمیدم یکی از عناصر جدول تناوبی که نامش را هیچوقت نشنیده بودم چه نقش مهمی در آبکاری پلاستیکها دارد. نام این عنصر عجیب و بسیار گرانقیمت پالادیوم بود که کلریدش، نقشی اساسی در فرآیند آبکاری الکترولس در کارگاه زیرزمینی داداش مجید داشت.
از این عناصر کمتر شناخته شده اما بسیار پرکاربرد باز هم داریم. در مورد کاربردهای زیر فکر کنید:
درخشش اسکناس در زیر نور فرا بنفش
رنگبندی متنوع صفحهی نمایش گوشیهای هوشمند
به نظرتان چه عناصری با چه مکانیسمی میتوانند این کاربردها را داشته باشند؟
یک مثال دیگر:
در سال ۱۹۴۵، دانشمندان اولین کامپیوتر دیجیتال قابل برنامهریزی و همه منظوره به نام انیاک (ENIAC) را ساختند. انیاک با نام مستعار «مغز غول پیکر» وزنی بیش از وزن چهار فیل داشت و اندازهاش حدود دو سوم اندازهی یک زمین تنیس بود.
کمتر از ۸۰ سال بعد، موبایل هوشمند با قدرت محاسباتی بسیار بیشتر از انیاک، به راحتی در کف دست ما قرار میگیرد. این کوچکسازی فناوری الکترونیک تا حد زیادی مدیون قدرت مغناطیسی استثنایی تعدادی از عناصر است… کدام عناصر؟
حتما از شیمی دبیرستان به خاطر دارید… عناصر نادر خاکی یا rare-earth elements
پاسخ به پرسشهایی نظیر: این عناصر چندتا هستند و در کجای جدول تناوبی قرار دارند و ارتباطشان با گوشی هوشمند و اسکناس چیست و در کجاها یافت میشوند را میتوانید در لینک زیر ببینید:
آیا در آینده بر سر عناصر کمیاب زمین، جنگ رخ خواهد داد؟
پینوشت عنوان این نوشتار برگرفته از غزلی در دیوان شمس مولوی است که در کتاب ادبیات فارسی دبیرستان میخواندیم:
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر
کآن چهره مشعشع تابانم آرزوست
بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز
باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست
گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو
آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست
وآن دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست
وآن ناز و باز و تندی دربانم آرزوست
در دست هر که هست ز خوبی قراضههاست
آن معدن ملاحت و آن کانم آرزوست
این نان و آب چرخ چو سیل است بی وفا
من ماهیم نهنگم عمانم آرزوست
یعقوب وار وا اسفاها همیزنم
دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست
والله که شهر بی تو مرا حبس میشود
آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او
آن نور روی موسی عمرانم آرزوست
زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول
آن های هوی و نعره مستانم آرزوست
گویاترم ز بلبل اما ز رشک عام
مهر است بر دهانم و افغانم آرزوست
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت مینشود جستهایم ما
گفت آن که یافت مینشود آنم آرزوست
هر چند مفلسم نپذیرم عقیق خرد
کان عقیق نادر ارزانم آرزوست
پنهان ز دیدهها و همه دیدهها از اوست
آن آشکار صنعت پنهانم آرزوست
خود کار من گذشت ز هر آرزو و آز
از کان و از مکان پی ارکانم آرزوست
گوشم شنید قصه ایمان و مست شد
کو قسم چشم؟ صورت ایمانم آرزوست
یک دست جام باده و یک دست جعد یار
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
میگوید آن رباب که مردم ز انتظار
دست و کنار و زخمه عثمانم آرزوست
من هم رباب عشقم و عشقم ربابی است
وآن لطفهای زخمه رحمانم آرزوست
باقی این غزل را ای مطرب ظریف
زین سان همیشمار که زین سانم آرزوست
بنمای شمس مفخر تبریز رو ز شرق
من هدهدم حضور سلیمانم آرزوست