آخرین سخنرانی/ رندی پاش/ ارمغان جزایری / نشر پیکان /۲۴۲ صفحه
برویم به سال ۲۰۰۷
رندی پاش (Randy Pausch): ۴۷ ساله، دارای سه فرزند ۲ و ۳ و ۶ ساله. استاد علوم کامپیوتر دانشگاه کارنگی ملون. دارای سابقه همکاری با الکترونیک آرتس، والت دیزنی و گوگل.
پزشکان به او میگویند در اثر سرطانی که دارد، نهایتا سه تا شش ماه زنده خواهد بود.
چند هفته قبل از این خبر وحشتناک، دانشگاهش از او خواسته بود تا فرض کند آخرین سخنرانی زندگی خود را انجام میهد و مخاطبان پای صحبت او بنشینند تا ببینند حاصل یک عمر کار و تجربه در یک سخنرانی چگونه خلاصه میشود.
واکنش او؟
رندی پاش در سال ۲۰۰۷ این سخنرانی را انجام داد و واقعاً میدانست که آخرین سخنرانی او خواهد بود.
۴۰۰ نفری که در سالن دانشگاه نشسته بودند در ابتدای سخنرانی با تصاویر سیتیاسکن پانکراس او مواجه شدند که در آن تومورهای سرطانی را با فلش قرمز رنگ نشان داده بود! اما بلافاصله توضیح داد که قرار نیست در این سخنرانی در خصوص بیماریاش حرف بزند بلکه میخواهد در مورد اهمیت رویاها و تلاش برای رسیدن به آنها صحبت کند.
رندی پاش در مورد اهمیت بلندپروازی صحبت کرد. او در جایی از صحبتهایش گفت:
« دیوارهای بلند را نساختهاند تا مانع رسیدن ما به رویاهایمان شوند. دیوارها را ساختهاند تا با سخت کوشی و عبور از آنها، به خود و دیگران نشان دهیم که رویاهایمان چقدر برایمان مهم هستند.»
کتاب آخرین سخنرانی (Last Lecture) را رندی پاش، پس از آن سخنرانی نوشت. این کتاب مدتها از جمله پرفروشترین کتابهای آمریکا بود و تابحال به ۴۶ زبان ترجمه شده است.
رندی پاش این کتاب را بهعنوان وصیتی برای فرزندانش نوشت؛ فرزندانی که آنقدر بالغ نشده بودند که توانایی گوشدادن و بهخاطرسپردنِ درسهای زندگیِ پدر را داشته باشند. به قول خودش: «من خودم را بر کاغذی نوشتم و داخل یک بطری انداختم به امید اینکه روزی فرزندانم این بطری را از آب بگیرند و نامه ی من را بخوانند…»
رندی پاش مُرد. اما یادگار او برای ما، زندگی است …
کتاب آخرین سخنرانی را از دست ندهید.
اگر علاقه دارید، ویدئوی آخرین سخنرانی رندی پاش را در لینک زیر تماشا کنید.