کامران خداپرستی

کتاب هفته (3) – چرا بی‌عرضه‌ها بیشتر رئیس می‌شوند؟

قصدم این است که هر هفته، یکی از کتابهایی که خوانده‌ام را در اینجا معرفی کنم. خیلی با جریان روز و کتابهایی که یکدفعه همه از آنها صحبت می‌کنند، میانه‌ای ندارم پس دور از انتظار نیست که کتاب معرفی شده، به قول سینمایی‌ها، خارج ازسینمای بدنه باشد اما این امید را دارم که چون خودم آن را با علاقه و لذت خوانده‌ام و خاطره‌ی شیرینی از آن دارم، خواندنش برای شما نیز دلنشین باشد و شاید کمک کند تا سررشته‌هایی برای مطالعه‌‌ی بیشتر پیدا کنید.

کتاب “چرا بی‌عرضه‌ها بیشتر رئیس می‌شوند؟” به این موضوع می‌پردازد که چرا افرادی با صفات منفی همچون خودمحوری، حق به جانبی و خودشیفتگی،  بیشتر از بقیه در مناصب مدیریتی ظاهر می‌شوند و کنترل منابع و قدرت را در گروه به دست می‌گیرند.

نویسنده بر این باور است که همان ویژگی‌های روان‌شناسانه‌ای که افراد را قادر به مدیرشدن می‌کند، در واقع، می‌تواند سبب زوالشان نیز بشود. گاهی اوقات، آنچه باعث می‌شود شغل مورد نظر نصیبتان شود، با آنچه که سبب می‌شود به‌خوبی از عهده آن شغل برآیید، نه‌تنها متفاوت بلکه کاملا متناقض است.

هدف این کتاب کمک به شناسایی ویژگی‌هایی کلیدی است که باعث می‌شود افراد به مدیرانی نالایق و یا به مدیرانی شایسته تبدیل شوند.

بخشهایی از کتاب

عبارت “رئیس من…” را در گوگل جست‌وجو کنید، خواهید دید که به‌طور خودکار در تکمیل عبارت شما چنین کلماتی ظاهر می‌شوند: «بددهن»، «دیوانه»، «پست‌فطرت»، «بی‌عرضه» و «تنبل». نظرسنجی‌ها نیز نتایج مشابهی داشته‌اند. طبق اعلام مؤسسه گالوپ که یک مؤسسه‌ی نظرسنجی جهانی است و به‌طور دوره‌ای اطلاعات رفتاری کارمندان را از سرتاسر جهان جمع‌آوری می‌کند، دلیل استعفای ۷۵ درصد از کارکنان، مشکل آن‌ها با مدیرشان بوده است. چنین نتایجی بیانگر این است که رهبریِ بد نخستین علت کناره‌گیری‌های داوطلبانه در جهان شناخته می‌شود. در این میان، ۶۵ درصد امریکایی‌ها می‌گویند که بین دو گزینه‌ی تغییر رئیس و دریافت اضافه حقوق، اولی را انتخاب می‌کنند. این پاسخ به نظر کوته‌نظرانه می‌رسد، چون آن‌ها نمی‌دانند که رئیس بعدی بهتر است یا بدتر.

با این حقیقت آشکار چه کنیم که بیشتر مدیران، لایق یا نالایق، مرد هستند؟ از آنجا که زنان حدود ۵۰ درصد جمعیت بالغ را تشکیل می‌دهند، انتظار می‌رود که حداقل در تصاحب کرسی‌های ریاست هم تعداد آن‌ها با مردان برابر باشد. بااین‌حال، واقعیت چیز دیگری است. در اکثر نقاط دنیا، مفهوم رهبری به‌قدری مردانه است که بیشتر افراد برای به‌یادآوردن نام یک مدیر مشهور زن فشار زیادی به خود می‌آورند.

نویسنده‌ی کتاب، توماس چامورو پرموزيك” یک روانشناس سازمانی است که در حال حاضر استاد روانشناسی تجارت در دانشگاه لندن و دانشگاه کلمبیاست.

فهرست فصل‌های کتاب

چرا بیشتر مدیران نالایقند /  اعتماد به نفس با نقاب لیاقت / چرا آدمهای بد پیروز می‌شوند / اسطوره‌ی کاریزما / مزیت زنان / رهبران خوب چگونه‌اند / یاد بگیریم به غرایزمان بی‌اعتماد باشیم / رهبران چگونه بهتر می‌شوند / اندازه‌گیری تاثیر یک رهبر

پی‌نوشت ۱      مترجم این کتاب، ترجمه‌اش را با این جمله در صفحه‌ی آغازین کتاب، تقدیم کرده است: “ترجمه تقدیم به: همه‌ی باعرضه‌هایی که تا امروز رئیس نشده‌اند.”

پی‌نوشت ۲     آن جعبه‌‌ی چسب زخم را عمدا روی جلد کتاب قرار دادم نه برای تبلیغ شرکتش بلکه به خاطر یادآوری این موضوع که رفتارهای ناپخته و تصمیم‌گیری‌های غیرحرفه‌ای یک مدیر، چه زخمهای روحی عمیقی می‌تواند ایجاد کند که التیامشان ممکن است سالها طول بکشد.

پی‌نوشت ۳     عنوان اصلی کتاب این است:

Why Do So Many Incompetent Men Become Leaders?

خروج از نسخه موبایل