کامران خداپرستی

کتاب هفته (6): حافظ ناشنیده پند

هر هفته، یکی از کتابهایی که خوانده‌ام را در اینجا معرفی می‌کنم و امیدوارم که چون خودم آن را با علاقه و لذت خوانده‌ام، خواندنش برای شما نیز دلنشین باشد و شاید کمک کند تا سررشته‌هایی برای مطالعه‌‌ی بیشتر پیدا کنید.

کتاب «حافظ ناشنیده پند» شرح دوره‌ای از زندگی حافظ، شاعر بزرگ و نامدار ایران، از زبان محمد گلندام، یکی از نزدیکان حافظ و گردآورنده‌ی دیوان او، با قلم طنزپرداز معاصر ایران، ایرج پزشکزاد” است که در آن با شیوایی تمام، برهه‌ای از زندگی شخصی و اجتماعی شاعر با زبان طنز به نگارش درآمده است.

خواننده در میان شرایط سیاسی و اجتماعی و حکمرانی آن زمان ایران که همزمان با فرار شاه شیخ ابواسحق از شیراز بوده است با حافظی در دوران جوانی رو‌به‌رو است که سرخوش و شاد، وقایع را با نگاه طنز، توصیف می‌کند.

در این کتاب با دل‌نگرانی‌های اجتماعی حافظ، عاشق شدن او و ارتباطش با دیگر شاعران، ازجملـه عبیـد زاکانی، در روایتی طنزآمیز آشنا می‌شوید.

بخشهایی از کتاب

روزی در مجلسی شنیدم که مطربی این این بیت او را خواند:

راهی است راهِ عشق که هیچش کناره نیست /  آن جا جز آن که جان بسپارند، چاره نیست

چند روز بعد در یک جای دیگر، مطرب، مصراع اول شعر را به این صورت خواند:

بحری است بحر عشق که هیچش کناره نیست.

وقتی از شمس‌الدین پرسیدم چرا نمی‌گوید کدام گفته‌ی اوست، می‌دانی چه جواب داد؟ با خنده گفت: “عیبی ندارد که هر دو باشد چون فرق نمی‌کند. ولی برای خنده بد نیست.” وقتی پرسیدم چه خنده‌ای؟ جواب داد: “صد سال، دویست سال، سیصد سال بعد بین ادبای اهل تحقیق اختلاف نظر پیدا می‌شود و بر سر “بحر” و “راه” به جان هم می‌افتند. جوان‌های آن موقع به زد و خوردشان می‌خندند و روح من از خنده‌شان شاد می‌شود.”

واقعاً بر شمس‌الدین در زندان شحنه چه می‌گذشت؟ آیا زندانبان او می‌توانست ذره‌ای از ظرافت روح و نازکی طبع لطیف او را درک کند؟ آیا نان و آبی به او می‌دادند؟ خبر زندانی شدن او منتشر شده بود. جرایمی که برای او می‌شمردند، به‌روشنی نشان می‌داد که مداحان و قصیده‎سرایان حرفه‌ای، آن‌هایی که عبید به مطایبه شاعران شیرین‌گفتار پخته‌خوار لقبشان داده بود، بار سنگین حقد و حسد خود را کاملاً خالی کرده بودند. به دروغ، از وابستگی‌اش به شاه فراری و نفوذ فوق‌‌العاده‌اش در مزاج او از یک طرف و بی‌اعتقادی و بی‌اعتنایی‌اش به اصول اخلاقی و مبانی دین از طرف دیگر، حکایت‌ها نقل می‌شد و مردم عامی بی‌خبر، ابلهانه، شنیده‌های خود را تکرار می‌کردند. این شایعات محیط خطرناکی به وجود می‌آورد. می‌ترسیدم که یک زندانی یا زندانبان نادان و متعصبی، به قصد خودنمایی و عزیز شدن به چشم حاکمان، آسیبی به او برساند.

پی‌نوشت ۱      ایرج پزشکزاد زاده‌ی ۱۳۰۶ خورشیدی در تهران از نویسندگان و طنزپردازان شناخته شده است. او بیشتر به خاطر آفرینش رمان دایی‌جان ناپلئون و شخصیتی به همین نام شناخته می‌شود که بر اساسش، مجموعه‌ی تلویزیونی دایی‌جان ناپلئون توسط ناصر تقوایی ساخته شد. پزشکزاد، سه سال پیش در سن ۹۴ سالگی در آمریکا درگذشت.

پی‌نوشت ۲     مطالعه‌ی این کتاب را دوستم، امیر پاشا، به من پیشنهاد داد. از او بسیار سپاسگزارم.

خروج از نسخه موبایل