از ۱۸ سالگی به سندرم مزمن “ذهن تحریکپذیر” یا همان irritable mind syndrome که اختصاراً IMS خوانده میشود، مبتلا شدهام. این بیماری درمان قطعی ندارد و همچنان با آن بهسر میبرم. برخی از نشانههای این بیماری با گذشت زمان عوض …
کامران خداپرستی مقالات.
پیش از هر سخنی باید بگویم که من کارشناس منابع انسانی (HR) نیستم و آنچه در زیر آوردهام نظرات یک فرد غیر متخصص در مورد موضوعی تخصصی است. یک پرسش ساده… سابقهی کار به چه معناست؟ آنچه معمولاً در پاسخ …
سال ۱۳۶۵ شهر کوچک ما، دو معلم ریاضی معروف داشت که برادر بودند: محمد و عماد هاشمی. در کلاس اول دبیرستان، محمد هاشمی که اغلب اوقات یک کت چرم عنابی رنگ میپوشید، معلم هندسهی ما شد. نمیدانم چه سحری …
یکم سالها پیش همکاری داشتم که به تندخویی شهره بود. عادتش این بود که بدون در زدن، در اتاق را باز میکرد و بدون سلام کردن به سمت شما میآمد و چند مدرک را روی میز پرت میکرد و …
مکالمهی تلفنی من با یک دوست: دوستم: – صبح به خیر. چطوری؟ من: – شب و روزت به خیر. خوبم. دوستم: – مدتی هست که میبینم تو لینکدین فعال شدهای؟! – … برای اینکه وقت عزیزتان را نگیرم ادامهی مکالمه …
یکم: همهي ما با قطبنما آشنا هستيم. وسیلهای کوچک و کاربردی كه كارش نشان دادن مسيري است که پیشرو داريم. قطبنما چشماندازی بزرگ را پیشرویمان مي گشايد، راهی كه بايد بپيماييم تا به هدفمان برسيم و بيراهه هايي كه …
داستانی که برایتان روایت میکنم، یک داستان کاملاً واقعی است که بر اساس آن سریالی ساخته شده و من، تهیه کننده، فیلمنامهنویس و کارگردان دو قسمت اول آن سریال بودهام. چون بین قسمت اول و دوم سریال حدود ۲۰ سال …
آقاي کينگ که در سال ۱۸۹۵ به عنوان يک فروشنده دورهگرد براي شرکت چوب پنبه سازي کار ميکرد، يک روز به جمعبندي جالبي رسيد. او متوجه شد که مردم درب بطريها را يک بار استفاده ميکنند و بعد دور مياندازند …
با کتابهای Van Wylen و Dieter ، نه تنها من، بلکه مهندسان زیادی کلی خاطره دارند اما نویسندگان این کتابها دیگر در بین ما نیستند. ونوایلن، شش هفتهی پیش در گذشت و دیتر سه روز پیش از پیش ما رفت. …
۵۵/۵/۵ جزئیات آن روز یادم نیست اما میتوانم حدس بزنم مثل خیلی از کودکان ۴ سالهی آن روزگار، احتمالاً پس از کمی سهچرخه بازی دور حوض گرد حیاط خانه، مادرم مرا همراه کرده تا با هم به …
لینکدین تنها حضور من در شبکه های اجتماعی است!