ناقوس دل‌شکسته!

دیدگاهتان را بنویسید

ارسال دیدگاه به عنوان یک کاربر مهمان.

      1. بسبار مبحث جالب و دقیق فرمودید. به عنوان یک دانشجوی مهندسی مواد در دروس دانشگاهی درسی تحت عنوان مکانیک شکست و آنالیز شکست داشتیم، اما نکته دقیقی که اشاره شد شیوه‌ی تدریس این گونه دروس است که به جای دادن قدرت تحلیل به دانشجو صرفا یکسری مطالب در حافظه آنها(آن هم به زور نمره و امتحان)گنجانده می‌شود. ای کاش مطالبه ایی همگانی از فارغ التحصیلان موفق رشته های فنی جهت بازنگری شیوه ی برخی دروس کاربردی صورت گیرد.

        1. بسیار سپاسگزارم که دیدگاهتان را نگاشتید. یکی از میان‌بر‌هایی که وجود دارد استفاده از متخصصان و کارشناسان بیرون از دانشگاه است به این‌صورت که برای برخی از دروس، یک متخصص چند جلسه به تنهایی یا در کنار استاد آن درس، تجاربش را به دانشجویان منتقل کند و حرفهای جدیدی بزند. شاید این کار باعث شود در چگونگی تدریس برخی از استادان هم تغییراتی ایجاد شود و استانداردهای تدریس بالاتر رود. خوشبختانه می‌دانم که برای این اتفاق، سازوکارهای قانونی پیش بینی شده است و استاد درس می‌تواند با تایید دانشگاه، از افراد صاحبنظر بیرون از دانشگاه استفاده کند اما متاسفانه از این راهکار در دسترس و بدون هزینه، در حد ناچیزی استفاده می‌شود که دلایل مختلفی دارد که می‌توان به عدم تمایل برخی از استادان و بوروکراسی فراوان سیستم عریض و طویل دانشگاه اشاره کرد. من خودم تابستان امسال این پیشنهاد را به یکی از دوستانم که استاد یکی از دانشگاه‌های معروف تهران است دادم تا بدون هیچ چشمداشتی، یکی دو جلسه به عنوان مکمل صحبتهای استاد درس، مواردی کاربردی را مطرح کنم . دوستم استقبال فراوانی کرد ولی گفت که از سوی دانشگاه معمولاً مقاومتهای فراوانی صورت می‌گیرد. ترم اول امسال که تمام شد و هیچ اتفاقی نیفتاد و بعید می‌دانم در ترم دوم هم اتفاقی رخ دهد. این تجربه را چند سال پیش در مورد یکی از دانشکده‌های مواد معروف شهرستانی هم داشتم که متاسفانه پاسخ روشنی به پیشنهادم ندادند.
          امیدوارم آن شعارهای زیبایی که درباره‌ی ارتباط صنعت و دانشگاه و لزوم مهارت‌محور بودن دروس داده می‌شود و قلم‌فرسایی‌های زیادی هم در موردش انجام می‌شود، روزی جامه‌ی عمل بپوشد.

  1. کامران عزیز
    بسیار زیبا نوشتید و به مطلب بسیار مهمی اشاره داشتید. امیدوارم خای خالی این مبحث در دانشگاه پر شود.

  2. سپاس کامران عزیز
    مثل همیشه عالی
    من رو برگردوندی به کلاس دکتر جانقربان و لذتی که اون موقع از خوندن کتاب هرتزبرگ میبردیم…

  3. باسلام و وقت بخیرآقای مهندس خداپرستی
    مانند همیشه عالی و آموزنده

  4. من درباره Liberty Bell شنیده بودم، اما عکسش رو ندیده بودم. جالب بود برام، خصوصا ترکش.
    آنالیز علل تخریب برای من هم واقعا خیلی جذابه، به همین دلایلی که گفتید. کاراکترهایی که خیلی دوسشون داشتم و دارم، یکی همین شرلوک هولمزه و یکی دیگه هم دکتر هاوس که کپی شده همین شرلوک ه ? خودم دو مورد اونم ناقص، بیشتر کار نکردم تا حالا، ولی جفتش برام خیلی جالب بوده.
    در ارشد، ۲ واحد داشتیم برای این درس. کل کلاس هم خلاصه شده بود در یکی دو جلسه توضیح و انتخاب یک case خیالی برای انجام آنالیز تخریب روی آن! با وجود اینکه TA خیلی خوبی داشتیم، اما نه لذتی داشت، نه چیز مهمی یاد گرفتیم.
    بعدتر یه دوره ۳ روزه آنالیز تخریب توی پژوهشگاه گذروندیم که گرچه دیر بود، ولی خوب بود به نظرم.‌ خصوصا مثالهایی که از نمونه‌های واقعی صنعت زده می‌شد.
    انتظار اینکه همچین مطالب کاربردی ای توی دانشگاه‌های ما تدریس بشه، به نظرم غیرواقعیه. همون مطالبی رو هم که تدریس میکنن، با دید کاملا تئوریک و غیرکاربردی ه، چه برسه به این موضوع‌های به شدت کاربردی. موضوعی مثل پوشش و رنگ که اینقدر کاربرد داره، باز هم طوری تدریس میشه که به هیچ دردی نخوره! برای پوشش‌های آلی، ما یک کتاب حاوی زیرنویس و ریز شرایط دما، محتویات و … حمامهای آلی رو حفظ کردیم و همون رو امتحان دادیم!! اینکه به چه دردی میخورد رو هنوز هیچ کس نمیدونه! ??‍♀️

    1. سپاس بابت نوشتن دیدگاهتان. شما به “دیر بودن” دوره ای که پس از دانشگاه گذرانده‌اید، اشاره کرده‌اید که دقیقاً بیان دیگریست از آنچه نوشته‌ام و این آموزش دیر‌هنگام، برخی مواقع، پیامدهای زیادی دارد. تازه این نیمه‌ی پر لیوان است و دیده‌ام مواردی را که راهبری آنالیز تخریب توسط فردی انجام شده است که نه تنها همان دوره‌ی دیر‌هنگام را هم نگذرانده است بلکه این کار را به سادگی کشف دلیل کار نکردن جارو برقی می‌داند که احتمالاً یک لنگه جوراب در لوله‌ی خرطومی آن گیر کرده است.
      اما با نظرتان مبنی بر بی‌‌ثمر بودن تدریس این درس در دانشگاه، هم مخالفم و هم موافق! مخالف از این جهت که همانطور که در پاسخ کامنت آقای میثم نوشته‌ام، راهکارهایی وجود دارند تا با همین سیستم فعلی، بتوان طرحی نو در‌انداخت اما موافقم از این جهت که از همین راهکارهای موجود در دانشگاه، استفاده‌ی خوبی نمی‌شود و به همین دلیل هم بوده که همانطور که می‌دانید، سه چهار سال پیش طرح “رام” که مخفف ” راهنمای اشتغال مواد” بود را طراحی کردم (که البته به مرحله‌ی اجرا نرسید) و یکی از دروس آن همین آنالیز تخریب بود.
      در مورد مثالی که از پوشش‌های آلی زدید، این احتمال وجود دارد که یکی از استادان محترم دانشگاه بعد از خواندن کامنت شما، این زیر کلی دلیل بیاورد که حفظ کردن تمام آن چیزهایی که نوشته‌اید از اهم واجبات بوده است به همین خاطر، اگر به قول یکی از فیلم‌ها “این امید لعنتی” دست از سرم بردارد، با کامنت شما هم موافقم و هم موافق!

خواندن بعدی

سایدبار کناری