خوردگی اینجا، خوردگی اونجا، خوردگی همه‌جا!

دیدگاهتان را بنویسید

ارسال دیدگاه به عنوان یک کاربر مهمان.

  1. روش کمی کردن یه ویژگی/مفهوم کیفی موضوع خیلی جالبیه. همونطور که در پست پنج متالورژ به درستی بهش اشاره کردید، برخلاف مکانیک، توی رشته ما قسمت‌های تعیین‌کننده‌ای اینطوری هستن، مثل ریزساختار، ترک‌ها و… در آنالیز شکست. اما بازم به نظرم ما شانس آوردیم که مهندسیم! تو رشته ما میشه قرارداد گذاشت که مثلاً فلان چیز رو اسمش رو میذاریم این و اینطوری اندازه می‌گیریم. تو کل دنیا هم همه مهندسا توافق میکنن که چشم! همین رو میگیریم معیار! تو منابع انسانی و مدیریت (رهبری)، به نظرم قضیه سخت‌تر میشه. مثلاً چطوری میشه میزان کارایی یه آدم رو سنجید؟ یا مقایسه کرد با بغل‌دستیش؟ چه معیاری بذاریم که سلیقه شخصی آدمها کمترین دخالت رو توش داشته باشه و با بیشترین دقت بتونیم اندازه‌ش بگیریم؟ قضیه وقتی مهمتر میشه که ببینیم اگه نتونیم اینو درست بسنجیم، چطوری باید بفهمیم کدوم نیرو خوبه که جذبش کنیم یا کدوم نیرو باید چه آموزشی ببینه؟ یا کی اصلاً فرهنگ کاریش به سازمان نمیخوره و باید بره؟ هرچی مفاهیم انتزاعی‌تر میشن، تصمیم‌گیری سخت‌تر میشه و ابزارها پیچیده تر. البته اونجا هم متر و معیارهای خودشو داره، ولی همونطور که کسی نمیاد به شما بگه برای فلان کار، از فلان استاندارد استفاده کنید و این وظیفه استفاده‌کننده س که مناسب‌ترین و دقیق‌ترین استاندارد رو پیدا کنه، اونجا هم همینه. اما یه کم سخت‌تر. چون استاندارد سفت و سختی وجود نداره و یه سری practiceه که اگه حواست نباشه کجا کدوم رو استفاده کنی، خیلی راحت یه سازمان به فنا میره.
    متن مربوط به تفاوت سمپوزیوم و… رو خوندم. برام جالب بود. خصوصاً ریشه کلماتش. به نظرم اینا هم مثل هر ابزار دیگه‌ای وقتی بر اساس رفع نیاز انتخاب بشن، کارایی مناسبی دارن، حتی اگه اسمشون درست نباشه. البته وقتی استفاده ازشون بر اساس نیاز نیست و صرفاً هدف پر کردن چند تا ورق و چندین تا سالنه، انتخاب اسم اشتباه، کمترین آسیبشه.

    1. سپاس که دیدگاهتان را نوشته‌اید.
      در مورد بخش نخست کامنت، کاملاً با شما هم‌نظرم و بر این باورم که مدیریت/رهبری انسانها دشوارترین کار روی زمین است. دوستی دارم که بیش از ده سال است یک کسب و کار را بوجود آورده و اداره می‌کند ولی بارها به چشم دیده‌ام که چقدر کارش پرچالش است چون با آدمیزاد سروکار دارد.
      در مورد بخش آخر کامنتتان در مورد سمپوزیوم و سمینار و این که به اسم اشتباه اشاره کرده‌اید یادم می‌آید چندین سال پیش به یکی از این کنفرانسهای تخصصی رشته‌مان رفته بودم برای بازدید از نمایشگاه جانبیش. برای نخستین بار لفظ “بین‌المللی” هم به عنوان کنفرانس اضافه شده بود. بعدها فهمیدم که هیچکدام از سخنرانان بین‌المللی نیامده بودند و شاید از اول هم قرار نبود بیایند، فقط یک ایرانی مقیم انگلستان یک مقاله بیست دقیقه‌ای ارائه کرده بود.
      به قول شاعر:
      چونکه گل رفت و گلستان شد خراب
      بوی گل را از که جوئیم از گلاب

      راستی، گلاب خوب سراغ دارید؟

    2. درود بر شما
      خب معیار که از 1400 سال پیش در زمینه علوم انسانی برای تشخیص درستی یا نادرستی انسان ها در اختیار گذاشته شده: ایمان، تقوا، و عمل صالح?

    1. درود بر کامران عزیز.
      مرسی برای یادآوری خاطرات قدیمی. برای من ولی کلمه خوردگی اولین چیزی که تداعی میکنه بوی توتون کاپیتان بلک هست. خوش باشی

خواندن بعدی

سایدبار کناری

کامران خداپرستی

این روزها، نوشتن از علم و مهندسی مواد، در اینجا، یعنی سایت شخصی‌ام، لذت‌بخش‌ترین کار من است.

لینکدین تنها حضور من در شبکه های اجتماعی است!