کامران خداپرستی

تجربه‌ی ترجمه

نوروز امسال در صندوق پست الکترونیک تکانی! به یک فایل ۱۵ ساله برخوردم که یک عالمه خاطره برایم زنده کرد. خاطراتی از تلاشی سه نفره و لذتبخش اما نافرجام.

پیش از تعریف داستان، چیزی که پیدا کردم را نشانتان می‌دهم.

داستان از این قرار بود که یک پروفسور نازنین سر راهم قرار گرفت که مرد علم و عمل بود و وقتی کتابش را خواندم فهمیدم نویسنده‌ی چیره‌دستی هم هست. کتابش در مورد انتخاب مواد بود اما با بقیه‌ی کتابها فرق داشت. نام این پروفسور دوست‌داشتنی اشبی (Michael F. Ashby) و کتابش Materials Selection in Mechanical Design بود. کتابش فقط روی من تاثیر نگذاشته بود بلکه امیر پاشا و حامد میرابوالقاسمی هم با من هم‌نظر بودند که کتاب بسیار خوبیست.

از آنجایی که سه تایی دنبال دردسر و چالش بودیم و فکر می‌کردیم رسالتمان این است که تمام مهندسان طراح را با این کتاب آشنا کنیم! تصمیم گرفتیم ترجمه‌اش کنیم.

همینطوری که نمی‌شد این کار مهم را انجام دهیم بنابراین با این که هر سه نفر در یک گوشه از پایتخت دراندشت کار می‌کردیم دو یا سه جلسه، بصورت حضوری دور هم نشستیم تا مقدمات کار را بچینیم. قرار شد هر کس یک فصل را در دست بگیرد و به موازات هم پیش برویم. باید هر فرد، معادلهایی که برای واژه‌های فنی انتخاب کرده را در یک لیست می‌نوشت تا بعدا همه را یکنواخت کنیم و دوگانگی در ترجمه‌ی یک واژه را از بین ببریم.

این قرار را هم گذاشتیم تا هر کداممان وقتی ترجمه‌ی یک فصل تمام شد آن را برای دونفر دیگر ایمیل کند و آنها نیز نظراتشان را بفرستند. به این هم فکر کردیم کمی که جلوتر رفتیم با ارسال نمونه‌ی ترجمه، از پروفسور اشبی برای ترجمه‌ی کتابش اجازه بگیریم.

همه چیز خوب به نظر می‌رسید اما امان از روزگاری که در آن نان الفبای زندگیست و گرفتاریهایی که نمی‌گذارند کار دلخواهتان را پیش ببرید. اگر اشتباه نکنم و درست یادم مانده باشد هر یک از ما، یک فصل از کتاب را ترجمه کردیم اما کار زمین ماند و به سرانجام نرسید.

از حامد و امیر که مطمئنم فقط می‌ماند جناب اشبی که باید پناه ببرم به آستان حافظ: از آن گناه که نفعی رسد به غیر چه باک پس با خیال راحت، ترجمه‌ی فصل اول کتاب را به همراه متن اصلی در لینکهای زیر می‌گذارم. تردید ندارم که اینجا جایش بسیار بهتر از خاک خوردن در صندوق پست الکترونیک من است. به قول سعدی:

غرض نقشیست کز ما باز ماند

که هستی را نمی‌بینم بقایی

مگر صاحبدلی روزی به رحمت

کند در حق درویشان دعایی

فصل اول کتاب (انگلیسی)

فصل اول کتاب (فارسی)

پی‌نوشت ۱:      گفته‌اند: «ترجمه، خیانت است» و «ترجمه مانند معشوق است، اگر زیبا باشد وفادار نیست و اگر وفادار باشد، زیبا نیست» نقل قول اول را به فرانسویها و دومی را به ایتالیایی‌ها منتسب کرده‌اند. در ترجمه‌ی کتابهای غیر داستانی و جایی که باید مفهومی منتقل شود، رای من، زیبای بی‌وفاست.

پی‌نوشت ۲:      در لینک زیر در مورد یکی دیگر از کتابهای جناب اشبی نوشته‌ام که آن کتاب را هم بسیار دوست دارم.

مهندس آرتیست

خروج از نسخه موبایل