هنوز يك هفته از آغاز كارم در يك شركت مهندسي مشاور نگذشته بود كه ديدم منشي بخش، يك نامه با چند تا مدرك كه دورشان را يك كش آبي رنگ انداخته بود، روي ميزم گذاشت.
مدير، نامهي پوششي را اين طور خطاب به من پاراف كرده بود:
آقاي مهندس خداپرستي،
لطفا جدول QCP را بررسي نماييد.
راستش وقتي اصطلاح كيو سي پي را ديدم بياختيار ياد يك واژهي هم وزنش افتادم يعني مي سي سي پي. پس از آن، به اين فكر كردم كه اين تداعي زياد هم نامرتبط نيست چون واقعاً شرايطم مانند كسي بود كه در رودخانه افتاده و شنا هم بلد نيست! حقيقتش، از شما چه پنهان، براي اولينبار بود كه اصطلاح QCP را ميديدم.
شرايط دشواري بود چون بايد در مورد چيزي اظهارنظر ميكردم كه اصلاً نميدانستم چه چيزي هست!
كمي فكر كردم شايد بفهمم اين اصطلاح ميتواند مخفف چه چيزهايي باشد اما عقلم به جايي قد نداد.
به فکرم رسید که بهترين كار اين است كه سراغ همين مدارك بروم. حتما ميتوانستم QCP را بين آنها پيدا كنم. كش آبي رنگ را باز كردم و دور مچم انداختم. (چند تايي از اين كشهاي رنگ و وارنگ را به عنوان يادگاري از دوراني كه هيچ چيز paperless نبود، نگه داشتهام) مدارك را زير و رو كردم اما كلي جدول ناآشنا در آنها بود كه هيچكدام عنوان هم نداشت.
هنوز مجوز استفاده از اينترنت را نداشتم پس گزينهي جستجو در گوگل هم روي ميز نبود.
به ناچار بايد متوسل به روشهاي سنتي ميشدم.
در همان يك هفتهاي كه از شروع كارم ميگذشت، با دو سه نفر از همكاران، سلامعليك پيدا كرده بودم. پيش خودم شير و خط كردم و به سراغ كسي رفتم كه قرعه به نامش درآمده بود يعني سهند صفوي.
وقتي مشكلم را گفتم، سهند در مورد جزئيات اين مدرك، با حوصله، برايم توضيح داد و در آخر هم يك نمونه QCP نشانم داد. از آن يك كپي گرفتم تا هم به عنوان نمونه داشته باشم و هم اين كه سر فرصت، جزئياتش را بررسي كنم و به ياد بسپارم.
هدفم از ذكر اين خاطره اين بود كه گوشزد كنم چالشي كه براي من پيش آمد ممكن است براي هر مهندس ديگري هم اتفاق بيفتد و اينجاست كه ميتوان به اهميت آشنايي با استانداردها، هندبوكها، سايتها و هر مرجع مفيد ديگري كه بتواند ما را در مورد معانی و تعریف اصطلاحات و عبارتهاي فني، راهنمايي كند، پي برد.
پي نوشت ۱ آقاي منوچهر تقوي، چند سال پيش كتاب بسيار خوبي در زمينهي مطالب كاربردي استانداردهاي صنعت نفت و گاز و پتروشيمي منتشر كردند كه چند صفحه از آن را به معرفي برخي از اصطلاحات و واژههاي پركاربرد اختصاص داده بودند كه پيشنهاد ميكنم اين ۲۰ صفحه را در اينجا ببينيد.
پي نوشت ۲ جوان اهلمطالعهای بود كه قلم شيريني داشت و مطالبي كه مينوشت هم خواندني بودند و هم ماندني يعني با خواندنش، نكتهاي دستگيرت ميشد كه به كارَت ميآمد. در حوزهي بازرسي فني وبلاگنويسي ميكرد و بعد، سایت مرجع بازرسی فنی و کنترلکیفیت را راهاندازی کرد. به ياد دارم سالها پس از آن كه فهميدم QCP چه هست و به چه دردي ميخورد، از يكي از مطالب وبسايتش آموختم كه استاندارد ASQC E2-1996 هم وجود دارد كه در مورد تهیهی طرح بازرسی و آزمون یا طرح کنترل کیفیت (ITP یا QCP) ميتواند راهنمايي كند.
اين جوان مدتهاست كه نمينويسد و من از خواندن نوشتههاي جذابش محروم شدهام.
محمد رضازاده… دوباره بنويس…
پي نوشت ۳ سهند كه يكسال از من بزرگتر است همچنان در همان شركت مشغول به كار است. زماني كه من در مورد QCP از او سوال ميكردم، پسرش نوژن، ۵ ساله بود و امروز دانشجوي سال سوم دانشگاه است. گذشت زمان يعني همين… براي هر دو، بهترينها را آرزومندم.