«در ایران معمول این است که کلمهی علم و دانش را از هم تفکیک نکنیم که این خود نشان وارد نشدن به دنیای جدید علم است. من «دانش» را معادل knowledge انگلیسی میدانم اما «علم» که معادل Science در انگلیسی است، پدیدهای مدرن اســت، غیر از علمی که در ســنت خودمان داشتیم. پدیدهی خیلی پیچیدهی اجتماعی است که نتیجــهی آن را دانش علمی یا به اختصار دانــش مینامند. ما علم بومی نداریم، علم، جهانی اســت.»
«تنها بحثی که در شــروع تأســیس دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ و قبل از آن مطــرح بود و ادامه داشــت، این بود که ایران نیاز به نیــروی کار دارد و این نیروها باید در دانشگاه آموزش ببینند. بنابراین حداکثر چیزی که میتوان در مورد دانشگاه در ایران گفت این است که دانشگاهها تأسیس شــدند تا عدهای جوان را آموزش دهند تا چیزهایی یاد بگیرند.»
آنچه در بالا خواندید حرفهای من نیستند بلکه آرا و نظرات رضا منصوری هستند. من پیش از این در نوشتاری با عنوان راه توسعهی علمی از زونکن میگذرد! به داستان آشنا شدنم با ایشان و نیز برخی کتابهایشان پرداختهام.
دیشب در وبسایت روزنامهی شرق مصاحبهای با ایشان را دیدم که فکر میکنم میتواند برای منتقدان وضع کنونی دانشگاههای کشور و نیز استادانی که دل در گرو بهبود وضع موجود دارند، خواندنی باشد.
رضا منصوری، نوشتهها و مقالات و مصاحبههایش را در یک وبسایت در دسترس علاقهمندان قرار داده است که پیشنهاد میکنم نگاهی به آن بیندازید و اگر گفت و گوی بالا را پسندیدهاید، مطمئن هستم خواندن متن زیر از وبسایت ایشان برایتان جالب و آموزنده خواهد بود:
دانشگاه و گامهایی که هماکنون باید برداریم